اجازه ویرایش برای همه اعضا

حسود

نویسه گردانی: ḤSWD
حسود: 1- کسی که دلبستگی سخت به چیزی تازه یا از پیش داشته دارد و نمی خواهد دیگری آن را داشته باشد؛ و اگر دیگری آن را داشته باشد، خشم و اندوه و افسوس و یا واکنش او را برای ستاندن یا نابود کردن آن در پی دارد؛ 2-دارای اندوه و خشم برخاسته از چیزی که دیگری دارد؛ 3- کسی که گرایش به مالکیت انحصاری دارد؛ 4- کسی که رقابت همراه با بدخواهی با کسی برای داشتن چیزی را دارد. (https://www.cnrtl.fr/) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: رشکین raŝkin (مانوی: reŝken) اریشکن ariŝken (پهلوی) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حسود. [ ح َ ] (ع ص ) بدخواه . (دهار). رشکور. رشک آور. رَشگن . رشگین . بدخواه وکینه رو. (مهذب الاسماء). بدسگال . (تاریخ بیهقی ). تنگ چشم . رشک بر. ...
حسود. [ ح ُ ] (ع مص ) بد خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). تمنی کردن زوال نعمت کسی را. تمنی کردن نعمت و فضیلت کسی را یا زوال آن را...
چشم حسود. [ چ َ / چ ِ م ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم زخم . چشم بد. عین الکمال .- چشم حسود کور ؛ در تداول عامه یعنی کور بادا کسی که بچ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.