مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف شتافت نویسه گردانی: ŠTAFT شتافت.[ شِ] (مص مرخم ، اِمص) شتافتن. عمل شتاب کردن. شتابیدن. عجله کردن. تعجیل. نه سهی سرو گشت هر چه دمید نه غنیمت گرفت هر که شتافت. مسعود سعد سلمان ساوجی. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود