عارف
نویسه گردانی:
ʽARF
کسی که به گمان خودش به شناختی از رازهای فراگیتی با درون مایه دینی دست یافته که خرد پشتوانه ی آن نیست و پندارهایی است که تنها به ذهن او رسیده است و باعث می شود که او عبادت های سختی را با شور هر چه بیش تر انجام دهد و پایبندی اش به آرمان های دینی ناگسستنی باشد. (https://www.cnrtl.fr/definition/mystique) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: وستا vestā (پهلوی) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حاکم عرف . [ ک ِ م ِ ع ُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حاکمی که از طرف دولت به ترافع و فصل خصومات و حکم پردازد. مقابل حاکم شرع .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عرف الاسد. [ ع ُ فُل ْ اَ س َ ] (اِخ )جای جبهه است نزد منجمین . (یادداشت مرحوم دهخدا).