دیه
نویسه گردانی:
DYH
dye همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سربها sarbahā (خراسانی) خونبها (دری) سمه sama (سنسکریت) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خاتون دیه . (اِخ ) دهی است در پنج فرسنگی سنقر آباد واقع شده است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 173).
دیة. [ ی َ ] (ع اِ) (از: ودی ). جوهری گوید دیة یکی دیات است و «ة» عوض از واو است و به معنای حق مقتول (قتیل ) است و در تهذیب نویسدکه اصل ...
دیة. [ ی َ ] (ع مص ) خونبهای کشته دادن . (از منتهی الارب ). خونبها دادن . (دهار). || نزدیک گردانیدن کار. (از منتهی الارب ). || نره فرو کرد...