و
نویسه گردانی:
W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲,۱۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
بک و لک . [ب ُ ک ُ ل ُ ] (ترکیب عطفی ) پک و لک . لک و پک . از اتباع است همچون خان ومان و تارومار، بمعنی ناهموار و درشت . (برهان ) (از ناظم ال...
بن و بر. [ ب ُ ن ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پی و دیوار : بدان ره اندر چندان حصار و شهر بزرگ خراب کرد و بکند اصل هر یک از بن و بر.فرخی .
آب و آش . [ ب ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خوردنی های پخته .
آب و گل . [ ب ُ گ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خانه . بنا. زمین .- آب و گلی در جایی داشتن ؛ خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن .- از آب و گل ...
آش و آب . [ ش ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آش و جز آن . آش و مانند آش .
آمد و شد. [ م َ دُ ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) آمد و رفت . رفت و آمد. اختلاف . ترجرج . تردّد. تطوّح . مراوده .
آه و دم . [ هَُ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: آه ، اسم صوت حاکی حَسرَت + دم ، نفس ) آدمی آه است و دم ؛ یعنی مردن آدمی در هر لحظه ممکن...
باد و دم . [ دُ دَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) غرور و تکبرباشد. (لغت فرس اسدی ). غرور و تکبر و عجب و تجبر و خودستایی و خودنمایی باشد. (برهان ) (آنندر...
زر و سیم؛ طلا و نقره. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). ////////////////////////////////////////////////////////////////////// گوهَرِ مَعرِفَت آموز ک...
همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: نیوائیت nivāit (اوستایی: nivāiti) آخاس ãxās (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861