۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
هویج . [ هََ ] (اِ) حَویج . نوعی رستنی که بیخ آن را خام یا پخته خورند همچون چغندر. زردک . گزر. رجوع به گزر شود.
هویج
52 . هویج1 (Daucus carota) ، hu lo-po (ninjin ژاپنی) (’’شلغم ایرانی‘‘)، از گیاهان بومی شمال اروپا، نخستین بار در فرمانروائی دودم...
حویج . [ ح َ ] (ع اِ) آنچه دیگ را باید پختن را. دیگ افزار. دیگ ابزار. || تضیقاً؛ زردک . گرز. کزر اصطفلین . جزر. اسطافولینس . کلمه ٔهوی...