اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاودانه

نویسه گردانی: GAWDʼNH
گاودانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ۞ حب البقر. سنگنک . ملک . خُلر. کلول . جلبان . کرسنه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). گرشنه . رجوع به ارونس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گاودانه گیاهی است از بقولات و ماشک‌ها. که به منظور تغذیه گاو نر (برای افزایش توان جنسی) وهمچنین برای تغذیه انسان در مواقع قحطی مورد استفاده قرار می‌گی...
گاودانه زار به دلیل پوشش گیاهی گاودانه در مراتع روستا که به کردی (گائمه جار ) میگویند.و این نوع گیاه که خیلی فراوان هست به فارسی ماهور نام دارد.
گاودانه خور. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کرند شهرستان شاه آباد، واقع در 6000گزی جنوب خاوری کرند و 4000گزی جنوب شوسه ٔ ...
گاودانه زار. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، واقع در 25000گزی شمال باختری خسروآباد و 2000گزی شهرک . تپه ماهور،...
گاودانه گدار. [ ن َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه ، واقع در 8000گزی جنوب صحنه و 8000گزی جنوب شوسه ٔ کرما...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.