فرح پهلوی
نویسه گردانی:
FRḤ PHLWY
فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا (زادهٔ ۲۲ مهر ۱۳۱۸ در تهران) (پس از ازدواج با محمدرضا پهلوی) شهبانوی ایران از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران بود.[۲] [۳]
در چهارچوب مسؤولیتهای وی بهعنوان شهبانوی ایران، دفتر مخصوص وی دارای چهار بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر بود. دفتر فرح پهلوی در زمینهٔ آموزش و بهداشت کودکان بی سرپرست و کودکان ایران فعال بود. پایه گذاری جمعیت کمک به جذامیان و بهکده راجی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، موزه فرش ایران و موزه هنرهای معاصر توسط این دفتر صورت گرفت. فرح پهلوی سعی داشت با سفرهای مکرر به شهرهای مختلف ایران نزدیکی بیشتری با عموم مردم داشته باشد. پس از تاجگذاری فرح پهلوی نایبالسلطنه شد.[۴]
نوجوانی و تحصیلات [ویرایش]
فرح پهلوی سرپرست گروه پیشاهنگی در پاریس
فرح دیبا تنها فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا بود. فریده قطبی مادر فرح دیبا اهل لاهیجان در گیلان بود و از تبار صوفی و دانشمند علوم دینی، قطبالدین شریف لاهیجی بود. پدربزرگ پدری وی سفیر ایران در روسیه و هلند بود.
پدر فرح دیبا سهراب دیبا اهل تبریز و از محله ششگلان آن شهر بود. وی در دانشکده افسری سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت. پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و در آنجا دیپلم متوسطه خود را گرفت و تحصیلات عالیه خود را در رشته حقوق آغاز کرد. سپس به مدرسه نظامی سنسیر [۵] رفت و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به ایران بازگشت و در ارتش نوین رضا شاه استخدام شد. پدر فرح دیبا در سال ۱۳۲۶ به سبب بیماری سرطان درگذشت.
پدر فرح نخست او را هنگامی که شش سال داشت در مدرسه ایتالیایی نامنویسی کرد. فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه ژاندارک تهران رفت و به عنوان کاپیتان تیم بسکتبال برگزیده شد و سه بار تیم بسکتبال ژاندارک به کاپیتانی فرح دیبا قهرمان تهران شد. در سال ۱۳۳۳ فرح دیبا قهرمان پرش ارتفاع و پرش طول و دو و میدانی تهران شد. وی در مدرسه ژاندارک به گروه پیشاهنگان پیوست و پس از چندی سرپرست گروه پیشاهنگی شد و در سال ۱۳۳۵/۱۹۵۶ م نخستین سفر خارج از کشور خود را با دیگر پیشاهنگان به کشور فرانسه داشت.
فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت.[۶]
فرح دیبا در امتحانات دیپلم دبیرستان شاگرد اول شد و از مدرسه اختصاصی معماری [۷] پاریس پذیرش گرفت. وی کوشش کرد که از بورس تحصیلی استفاده کند ولی موفق به گرفتن آن نشد.[۸]
دوران دانشجویی فرح دیبا [ویرایش]
برای تامین هزینه تحصیل فرح دیبا مبلغ ۱۵۰ تومان هرماه از طرف مادر و دایی او (محمدعلی قطبی) از طریق وزارت خارجه به فرانک فرانسه تبدیل و برای او ارسال می گشت.این مبلغ برای تامین زندگی و تحصیل فرح در پاریس کافی نبود به طریکه دوشیزه فرح مجبور بود برای تامین کسری بودجه و مخارج خود در خانه فرانسویان به عنوان پرستار بچه کار کند.[۹]
فرح در دوران دانشجویی از طریق یکی از هکلاسی های خود به نام انوشیروان رئیس فیروز که از فعالان حزب توده ایران بود به سازمان دانشجویی حزب توده پیوست.حزب توده که از سال ۱۳۳۲ توسط دولت ایران غیرقانونی اعلام شده بود جذاب ترین تشکیلات سیاسی در بین جوانانی بود که کشش فراوان به عدالتخواهی و مساوات داشتند و از سیستم ارباب و رعیتی و دیگر مشکلات موجود در ایران ناراضی بودند جذب این حزب می شدند و فرح نیز از این قاعده مستثنی نبود..[۱۰] همچین دوست نزدیک فرح به نام لیلی امیرارجمند که تاثیر زیادی بر روی افکار فرح داشت تمایلات کومونیستی داشت.به گفته احسان طبری از رهبران حزب توده فرح در دوران دانشجویی اش در تظاهرات حزب توده که در پاریس برگزار میشد شرکت می کرد.[۱۱]
در سال ۱۳۳۸ پادشاه وقت ایران، محمدرضا پهلوی که برای دیدار رسمی و گفتگو با ژنرال دوگل به کشور فرانسه رفته بود در یک مهمانی که در سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود با دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه دیدار می کند که فرح یکی از این دانشجویان بود و مکالمه کوتاهی با شاه ایران داشت.[۱۲]
ازدواج و خانواده [ویرایش]
شاه وقت ایران و همسرش فرح پهلوی پس از مراسم عقد
برخی محققین ماجرای ازدواج فرح دیبا با پادشاه ایران محمدرضا پهلوی را به داستان شمهور سیندرلا تشبیه کرده اند که در آن دختری رنجدیده با آرزوهای بزرگ رویاهایش به حقیقت می پیوندد و به یکباره ملکه کشور می شود.اردشیر زاهدی نقش وزیر اعظم داستان را ایفا می کند.[۱۳]
بازگشت به ایران
در اوایل سال ۱۳۳۷ فرح با فرستادن نامه و عکس برای خانواده خود از انها اجازه می خواهد تا با یک جوان ایرانی به نام کریم پاشا بهادری ازدواج کند.پسردایی رضا قطبی که در طول دوران تحصیل همراه فرح در فرانسه بود از او می خواهد به ایران بازگردد و با مادرش برای ازدواج مشورت کند.فرح بیش از ۲ ماه در تهران می ماند و رضایت خانواده اش را برای ازدواج با ان جوان جلب می کند اما چند روز قبل از مراجعت به پاریس هنگامی که برای تمدید اسناد مربوط به گذرنامه به وزارت خارجه مراجعه می کند مسئولان از تمدید اسناد خودداری کرده و به فرح می گویند نام او در فهرست مخالفان فعال اعلیحضرت قرار دارد.فرح بسار نگران می شود اما دایی فرح محمدعلی قطبی به او و مادرش دلداری داده و به انها می گوید دوست صاحب نفوذی دارد که با اردشیر زاهدی که در آن زمان رئیس امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج بود آشنایی داشته و از او برای برای حل مشکل فرح کمک خواهد خواست.[۱۴]
دیدار با اردشیر زاهدی
پس از سفارش دوست محمدعلی قطبی برای حل مشکل خواهرزاده اش از وزارت امور خارجه با انها تماس گرفته می شود و از آنها میخواهند دوشیزه فرح به وزرارت خارجه مراجعه کند.فرح به همراه مادر نگران و دایی اش به محل وزارت خارجه در خیابان فروغی می روند حتی دایی فرح سند خانه مسکونی اش را همراهش می اورد تا اگر وزارتخانه خواست در یک اقدام پیشبینی نشده فرح را بازداشت کند با گذاشتن وثیقه از بازداشت خواهرزاده اش جلوگیری نماید.به دلیل ممانعت مسئولن از ورود همراهان فرح به تنهایی به داخل وزراتخانه رفت و وقتی برگست به مادرش فریده دیبا گفت برخورد مسئولان امور دانشجویی این بار بسیار متفاوت بود و حتی به وی پیشنهاد کار در سفارت ایران در پاریس نیز دادند.قرار شد فرح در روز سه شنبه هم بار دیگر به وزارتخانه مراجعه کند و مدارک و گذرنامه اش را دریافت کند که منسئولان وزارتخانه به او گفتند اقای زاهدی پرسشنامه ها و فرم هایی که او پر کرده را دیده است و می خواهد او را ببیند.وقتی فرح به اتق زاهدی رفت زاهدی از اینکه یک دختر ایرانی توانسته در رشته معماری تحصیل کند ابراز خوشوقتی می کند وقوتی تسلط فرح را به دو زبان انگلیسی و فرانسه می بیند احترامش به او فزونی می یابد و اورا برای آشنایی با همسرش شهناز به منزل خود دعوت می کند.[۱۵]
فرح دیبا که برای گذراندن تعطیلات تابستانی به تهران بازگشته بود، در منزل شهناز پهلوی در حصارک با محمدرضا پهلوی دیدارنمود که نهایتاً به ازدواج وی منتهی شد.
نامزدی محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ بود. امام جمعهٔ تهران، سید حسن امامی، خطبهٔ عقد آنها را خواند.[۱۶]
ده ماه پس از ازدواج نخستین فرزند آنها به دنیا آمد که نامش را رضا نهادند . ثمره این ازدواج سه فرزند دیگر بود؛ فرحناز در ۲۲ اسفند ۱۳۴۲ در کاخ سعدآباد، علیرضا در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و لیلا ۷ فروردین ۱۳۴۹ زاده شدند.
سازمانهای زیر ریاست فرح پهلوی و مسئولیتهای رسمی [ویرایش]
نوشتار اصلی: سازمانهای تحت ریاست فرح پهلوی
فرح پهلوی در دفتر خود در تهران ۱۳۵۴
فرح پهلوی ریاست شماری از سازمانهای پزشکی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و رفاه اجتماعی را بر عهده گرفت. دفتر مخصوص فرح پهلوی تا سال ۱۳۵۷ دارای چهل کارمند و چهار بخش بود که عبارت بودند از: بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر.[۱۷]
وی همچنین در برنامهریزی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران شرکت داشت. در چهارچوب برنامه ریزی این جشنها ۳۵۰۰ دبستان در سرتاسر کشور با اعانههای شخصی ساخته شد و برج آزادی در تهران ساخته شد. در مرحلههای آغازین پروژه جشنهای شاهنشاهی در ساختار بنیادی کشور سرمایهگذاری گستردهای انجام گرفت که میتوان ساختن راهها، شبکههای ارتباطی از راه دور، فرودگاهها، هتلها، پخش سراسری برنامههای تلویزیونی و جهانگردی و گردشگری را نام برد.
بهداشت و درمان [ویرایش]
فرح پهلوی از جذام خانه «بابا باغی» بازدید میکند
فرح پهلوی در بازدید با پرستاران بیمارستان بیرجند
جمعیت خیریه فرح پهلوی: جمعیت خیریه فرح پهلوی سازمان غیر انتفاعی است که در سال ۱۳۳۲ بنیاد شد.
بنگاه حمایت مادران و نوزادان: بنگاه از سال ۱۳۳۸ به گسترش فعالیتهای خود به سبب نیازهای روز افزون خانوادههای کم درآمد میکوشید.
انجمن ملی حمایت کودکان:انجمن در سال ۱۳۳۱ در ایران بنیان نهاده شد. هدف این انجمن آموزش کادر فنی مورد نیاز سازمانهای بهداشتی و تربیت افراد دانش آموخته و کار آزموده برای خدمت در سازمانهای ویژه آموزش کودکان است.
کنگره پزشکی ایران: کنگره زیر نظر بنیاد پهلوی در سال ۱۳۳۱ بنیان نهاده شد تا درباره امراض و بیماریهای بومی کشور به پژوهش و مشاوره علمی به پردازد و راه حلهایی برای مبارزه اساسی و عملی با این بیماریها پیدا کند.
جمعیت کمک به جذامیان: ریاست عالیه جمعیت کمک به جذامیان را فرح پهلوی، در چهار چوب مسئولیتهای وی به عنوان شهبانوی ایران پذیرفت.
بنیاد ایرانی بهداشت جهانی: بنیاد بهداشت جهانی در سال ۱۳۴۸ بنیان گذارده شد. هدفهای این بنیاد کمک به سازمانهای بهداشتی و تحقیقاتی موجود است.
جمعیت حمایت آسیبدیدگان از سوختگی: جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی در سال ۱۳۴۴ برای حمایت و تامین نیازمندیهای بهداشتی و درمانی کسانی که بر اثر سوانح سوختگی آسیب میبینند بنیان گذارده شد.
جمعیت ملی مبارزه با سرطان: جمعیت ملی مبارزه با سرطان در فروردین سال ۱۳۴۶ بنیان گذارده شد. جمعیت ملی مبارزه با سرطان برای ایجاد و گسترش مرکزهای تشخیص، درمان و شیمی درمانی کسانی که به بیماری چنگال دچار شدهاند فعالیت میکند.
جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان: به ریاست فرح پهلوی در سال ۱۳۴۰ بنیان نهاده شد.
شورای عالی بهداشت:به ریاست فرح پهلوی در آذر ماه ۱۳۲۹ از تصویب مجلسین گذشت. این شورا مطالعه و اظهار نظر در کلیه امور مهم مربوط به بهداشت عمومی مانند قوانین و آییننامههای مربوط به: مبارزه با بیماریهای واگیر، بهداشت کودکان، کارخانجات و کارگران و زندان و غیره. دیگر سازمانهای زیر ریاست فرح پهلوی در بهداشت و درمان از این قرار بودند:
سازمان ملی انتقال خون ایران،
جمعیت بهزیستی ایران (اکنون سازمان بهزیستی)
انستیتو پاستور
فرهنگ و هنر [ویرایش]
محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی روز گشایش تالار رودکی با رابرت وارن
فرح پهلوی با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر شیراز ۱۳۵۱
جشن هنر شیراز، فرح پهلوی و موریس بژار ۱۳۵۰
سازمان ملی فولکلور ایران: سازمان فولکلور ملی ایران در خرداد ماه ۱۳۴۶ برای گردهم آوری، گسترش، پراکندن و پخش ترانهها، لباسها، سازهای موسیقی محلی، و ضبط و یادداشت آهنگهای بومی و رقصهای محلی ایران در تهران گشایش یافت.
تالار رودکی: ۳ آبان ۱۳۴۶ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی تالار رودکی را گشودند. این تالار برای اجرای کنسرتهای موسیقی ایرانی و اروپایی به ابتکار فرح پهلوی بنا شد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: در دی ماه سال ۱۳۴۴ پایه گذاری شد شد. ایجاد کانون در راستای فراگیر کردن کتابخوانی بین کودکان و نوجوانان و به دنبال چاره اندیشی برای پرکردن هنگام فراغت گروه نوجوانان ایران و فراهم آوردن آموزش و سرگرمی برای آنها بود.
انجمن ملی روابط فرهنگی :انجمن روابط فرهنگی در سال ۱۳۴۵ بنیان شد. هدف این انجمن ایجاد پیوند فرهنگی و هنری در میان ملتها و نیز شناساندن فرهنگ و هنر جهانی است.
بنیاد فرهنگ ایران: بنیاد فرهنگ ایران در مهر ماه ۱۳۴۳ برای پاس، گسترش، و پیشبرد زبان فارسی این میراث گرانبهای فرهنگ ایران بنیان شد.
سازمان جشن هنر شیراز: برای سازمان دادن به جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ با ۳۳ نفر عضوهیات امنا و ۵ عضوهیات مدیره و کمیتههای تاتر، موسیقی، سینما و نمایشگاهها و دفاتر پروژههای فنی، مالی، و پذیرایی و روابط عمومی آغاز به کار کرد.
تئاتر شهر: تهران بزرگترین مجموعه نمایش تاتر ایران است.
موسسه آسیایی دانشگاه پهلوی: در سال ۱۹۲۹ در نیویورک بنیان شد. این موسسه در سال ۱۳۴۵ به شیراز منتقل شد و در جای موزه شهرام به کار ادامه داد.
انجمن فیلارمونیک تهران: در سال ۱۳۴۲ بنیان شد.
بنگاه ترجمه و نشر کتاب: در سال ۱۳۳۳ به فرمان محمدرضا پهلوی بنیان شد. هدف از بنیان بنگاه این است که از راه برگردان و چاپ کتابهای مهم جهان به زبان فارسی مردم کشور را از بهترین کارهایی که با انگیزه واندیشه بشری در دوران گوناگون آفریده و برروی کاغذ آمده برخوردار سازند تا این سبب نیرو مند کردن فکر و برانگیختن خوانندگان گردد.
سازمان گفتگوی فرهنگها: در سال ۱۳۵۵ بنیان شد. هدف این سازمان ایجاد پیوند میان فرهنگها در سطح جهانی بود.
جشنواره توس: ۲۳ تیر ۱۳۵۴ خورشیدی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد نخستین جشنواره توس گشوده شد. برگزاری جشنواره توس برای بزرگداشت استاد ابوالقاسم فردوسی توسی و شاهنامه میباشد.
انجمن شاهنشاهی فلسفه : در سال ۱۳۵۲ بنیان شد و مدیریت آن به حسین نصر داده شد. اعضای دیگر انجمن احسان براقی، عبدالحسین زرین کوب، محسن فروغی، نادر نادرپور و سید جلال آشتیانی بودند. [۱۸]
جشن هنرهای مردمی اصفهان: در سال ۱۳۵۶ هفته جشن هنرهای مردمی اصفهان برای نخستین بار با حضور فرح پهلوی برگزار شد.
آموزش و پرورش [ویرایش]
فرح پهلوی در بازدید از یک دبیرستان در جیرفت
دانشگاه فرح پهلوی (نام فعلی دانشگاه الزهرا): در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ گشایش بافت.
کانون کارآموزی کشور: در سال ۱۳۳۷ به ریاست عالیه فرح پهلوی گشایش یافت. کانون کار آموزی کشور برای نگهداری و آموزش و پرورش شهروندان مستنمند کشور و در راه پیکار با بیکاری و ولگردی و گدایی و آماده ساختن آنها برای آغاز به پیشهای که در کانون آموختهاند بنیاد شد.
سازمان ملی پیش آهنگی - پیش آهنگی دختران: زیر نظر سازمان ملی پیش آهنگی ایران با سرپرستی شورای عالی پیش آهنگی ایران و هیات مدیره اداره میشود. پیش آهنگی دختران در سال ۱۳۳۶ بنیان شد و آغاز به کار کرد.
آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی: در سال ۱۳۴۳ گشاده شد. کلاسهای این آموزشگاه برای جوانان نابینای علاقمند به موازات سایر واحدهای وزارت آموزش و پرورش که هدف آن گسترش آموزش بین جوانان و اجرای برنامههایی در جهت پرورش شخصیت آنهاست.
دانشگاه فارابی: در سال ۱۳۵۶ در سپاهان گشوده شد. هدف از ایجاد دانشگاه فارابی، نگهداری و گسترش فرهنگ ایرانی و آشنایی ایرانیان با دیگر فرهنگهای گیتی بود.
شورای عالی آموزش و پرورش: شهریور ماه ۱۳۴۵ کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای ملی و مجلس سنا این شورا را تصویب کرد.
فرهنگستان علوم ایران - یکی از فرهنگستانهای ایران بود این فرهنگستان در زیر چتر بنیاد شاهنشاهی فرهنگستانهای ایران که تیر ماه ۱۳۵۳ به تصویب مجلس شورای ملی و خرداد ۱۳۵۳ به تصویب مجلس سنا رسید.
شورای عالی پژوهشهای علمی
رفاه اجتماعی [ویرایش]
با کودکان در پرورشگاه جمعیت خیریه فرح پهلوی خرمشهر
فرح پهلوی در بازدید از قروه
جمعیت حمایت کودکان بی سرپرست: در سال ۱۳۴۵ به ریاست فرح پهلوی بنیان نهاده شد
فدراسیون ورزشی کر و لالها: در سال ۱۳۳۴ در تهران بنیان نهاده شد.
شورای عالی شهرسازی: شورای عالی شهرسازی سازمانی است که در وزارت آبادانی و مسکن تشکیل شد و از سال ۱۳۴۴ آغاز به کار نمود.
شورای عالی رفاه اجتماعی: شورای عالی رفاه اجتماعی یکی از شوراهای عالی زیر ریاست فرح پهلوی بود. این شورا ایجاد صندوقهای جداگانه و یا متمرکز برای حمایت از کارمندان در برابر پیری و از کارافتادگی و یا در صورت مرگ با توجه به نوع کار موسسات و مشخصات اجتماعی کارمندان را بر عهده داشت.
شورای عالی اطلاعات و جهانگردی: این شورای در تیر ۱۳۵۴ به تصویب کمیسیونهای پارلمانی مجلس شورای ملی و سنا رسید.
سازمان ناشنوایان ایران
سازمان نابینایان ایران
تاجگذاری [ویرایش]
تاجگذاری فرح پهلوی
محمدرضا پهلوی خواستار تغییر در قانون اساسی مشروطه شد؛ به این شکل که شاه حق تعیین نایبالسلطنه را داشته باشد و سن قانونی به سلطنت رسیدن ولیعهد بیست سالگی تعیین شود و تا هنگامی که ولیعهد به بیست سالگی نرسیدهاست، نایبالسلطنه در راس کشور قرار داشته باشد. در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۴۰ تغییرات نامبرده در قانون اساسی تصویب شد.
محمدرضا پهلوی معتقد بود این تغییرات در قانون اساسی، راه کشور را به سوی تمدن بزرگ هموار میسازد.[۱۹]
در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۶، چهل و هشتمین سال زادروز محمدرضا پهلوی در کاخ گلستان مراسم تاجگذاری محمدرضا شاه و شهبانو فرح و ولیعهد رضا پهلوی برگزار شد.[۲۰] در همین سال اصل ۳۸ قانون اساسی به این صورت تغییر کرد که در صورت انتقال سلطنت به ولیعهدی که به سن قانونی نرسیده، مادر ولیعهد به طور خودکار و بدون نیاز به تأیید شخص یا مرجع دیگری نایبالسلطنه میشد.[۲۱]
سفرهای رسمی [ویرایش]
فرح پهلوی و ژنرال دوگل، پاریس، ۱۳۴۰
محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی در دیدار رسمی با برژنف ۱۳۴۹
فرح پهلوی و هویدا، نخست وزیر ایران، دیدار رسمی با چو انلای، چین، ۱۳۵۱
زوج سلطنتی و هوآکوئو فنگ، تهران، ۱۳۵۷
فرح پهلوی همسر خود محمدرضا پهلوی را در دیدارهای رسمی به خارج از کشور همراهی میکرد و هم چنین در استقبال شاهان و رییس جمهورهای دیگر کشورها که برای دیدار رسمی به ایران میآمدند در کنار محمدرضا پهلوی بود.
۱ اسفند۱۳۳۸ محمد رضا پهلوی به همراه فرح پهلوی برای یک دیدار رسمی با ایوب خان وارد پاکستان میشوند.
۱۵ اسفند ۱۳۳۹ الیزابت دوم و همسرش پرنس فیلیپ برای دیدار رسمی وارد تهران شدند. هم چنین زوج سلطنتی از اصفهان و شیراز بازدید کردند.
۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۰ محمدرضا پهلوی و فرح به دعوت رسمی پادشاه سوئد وارد استکهلم شدند[۲۲].
۱۹ مهر ۱۳۴۰ ژنرال دوگل رییس جمهور فرانسه از زوج سلطنتی در سالن تشریفات فرودگاه اورلی پاریس استقبال کرد. در این دیدار فرح د نمایشگاه هفت هزار سال هنر ایران را به همراهی آندره مالرو افتتاح کرد و سپس نخستین سنگ بنای خوابگاه دانشجویان ایرانی در کوی دانشجویان در پاریس گذارده شد.
۲۱ فروردین ۱۳۴۱ جان اف کندی رییس جمهور امریکا از محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در فرودگاه استقبال کرد.
۲۴ مهر ۱۳۴۲ ژنرال دوگل و همسرش به دعوت محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی وارد تهران شدند و از تخت جمشید نیز دیدار کردند.
۲۶ شهریور ۱۳۴۳ هایله سلاسی امپراتور حبشه با استفبال محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی برای دیدار رسمی وارد تهران شد.
۲۶ آبان۱۳۴۳ بودوئن پادشاه بلژیک همراه ملکه فابیولا با استفبال محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی برای دیدار رسمی وارد تهران شدند.
۱۴ اردیبهشت ۱۳۴۴ آغاز سفر محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی به آمریکای جنوبی. در این روز محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی وارد برازیلیا شدند و پس از بازدید از کشورهای آمریکای جنوبی به کانادا پرواز کردند و در ۹ خرداد ۱۳۴۴ به دعوت ژنرال دوگل چهار روز میهمان وی در پاریس بودند.
۲ خرداد ۱۳۴۶ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی دیدار رسمی خود را از چکسلواکی آغاز کردند.
خرداد ۱۳۴۶ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی از آلمان غربی دیدار رسمی به عمل آوردند. در این دیدار در ۱۲ خرداد کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در برلین غربی تظاهراتی بر پا کرد که توسط پلیس آلمان غربی به شدت سرکوب شد. یک دانشجوی آلمانی به نام بنو اونهزورگ[۲۳] با شلیک عمدی یک گلوله توسط یک پلیس آلمان غربی کشته شد. این پلیس کارل هاینس کوراس[۲۴] نام داشت و بعدها مشخص شد که وی برای سازمان جاسوسی جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی جاسوسی میکردهاست. [۲۵]
۱۶ تیر ۱۳۴۶ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی برای دیدار رسمی به ترکیه وارد شدند و در آنکارا مورد استقبال قرار گرفتند.
۲ مهر ۱۳۴۷ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی برای سفر رسمی که ۱۲ روز به درازا کشید وارد مسکو شدند.
۵ تیر ۱۳۴۹ زوج سلطنتی سفر رسمی اروپایی خود را با دیداری از فنلاند آغاز کردند. سپس به رومانی رفتند و چند روزی میهمان ملکه هلند بودند و پس از سفر به بلژیک به تهران باز گشتند.
۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ فرح پهلوی به همراهی آندره مالرو در پاریس خانه ایران [۲۶] را در خیابان شانز الیزه افتتاح کردند.
۶ آبان ۱۳۴۹ دیدار دوباره محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی از شوروی. در این روز بزرگترین شاهلولهٔ گاز جهان[۲۷] در آستارا بین ایران و جمهوری آذربایجان در شوروی به کار افتاد. این شاه لوله قادر بود سالی ده میلیارد متر مکعب گاز به جمهوریهای شوروی برساند.
۱۷ تیر ۱۳۵۰ ژرژ پمپیدو رییس جمهور فرانسه در کاخ الیزه از فرح پهلوی پذیرایی کرد.
۹ خرداد ۱۳۵۱ پرزیدنت ریچارد نیکسون و همسرش برای دیداری رسمی از شاه ایران وارد تهران شدند.
۲۶ شهریور ۱۳۵۱ فرح پهلوی به همراهی امیر عباس هویدا نخست وزیر برای دیدار رسمی با چو انلای وارد چین شدند.
۴ امرداد ۱۳۵۲ ریچارد نیکسون رییس جمهور امریکا در واشنگتن از شاه ایران و فرح پهلوی استقبال کرد.
۲۸ شهریور ۱۳۵۳ نخستین سفر رسمی شاه ایران و همسرش به آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه آغاز شد. زوج سلطنتی از سنگاپور، استرالیا و زلاند نو دیدار کردند. این سفر پانزده روز به درازا انجامید.
۱ تیر ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی مورد استقبال والری ژیسکار دستن رییس جمهور فرانسه قرار گرفتند. در این دیدار درباره همکاری برای گسترش صنایع هستهای در ایران واستفاده صلح آمیز نیروی هستهای به موافقت دست یافتند.
۱۹ بهمن ۱۳۵۳ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی برای دیدار رسمی از رئیس جمهور مصر انور سادات وارد قاهره شدند.
۸ اسفند ۱۳۵۴ فرح پهلوی از داکار پایتخت سنگال رسما دیدار کرد. نخستین سنگ بنای یک پالایشگاه با پشتیبانی ایران در این سفر گذاشته شد.
۱۲ مهر ۱۳۵۵ محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی از والری ژیسکار دستن رییس جمهور فرانسه در تهران استقبال کردند.
۲۳ آبان ۱۳۵۶ شاه ایران و فرح پهلوی به دعوت جیمی کارتر وارد واشنگتن شدند.
۱۰ دی ۱۳۵۶ جیمی کارتر پرزیدنت امریکا و همسرش جشن شب ژانویه را در کنار خانواده سلطنتی در کاخ نیاوران گذرانند.
۱۴ شهریور ۱۳۵۷ هوآکوئو فنگ نخست وزیر چین در تهران مورد پذیرایی محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی قرار گرفت.
یادمانهای فرح پهلوی [ویرایش]
فرح پهلوی در سرتاسر ایران موزهها، ساختمانهای ماندنی و پارکهایی ساخت. برخی از جاهایی که به دستور فرح پهلوی ساخته شد، عبارتاند از:
تئاتر شهر بزرگترین مجموعه نمایش تئاتر ایران است که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و به ابتکار فرح پهلوی در تهران ساخته شد. ساختمان تئاتر شهر تهران در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۵۱ آمادهٔ بهره برداری شد.
موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۱۳۵۶ خورشیدی به دستور و ابتکار فرح پهلوی در پارک لاله ساخته شد. این موزه بزرگترین کلکسیون هنرهای معاصر در خاور میانهاست.
موزه فرش ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۶ را فرح پهلوی گشود. این موزه گران بهاترین و بی همتاترین نمونههای قالی ایران از قرن نهم هجری تا کنون را گردآوری کردهاست.
موزه رضا عباسی در سال ۱۳۵۴ با راهنمایی فرح پهلوی در محدوده سید خندان تهران گشایش یافت.[۲۸]
پارک شاهنشاهی (نام فعلی پارک ملت) تهران که در فازهای گوناگون میان سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴ ساخته شد. بیش از ۱۲۰ درخت و درخت میوه ایران در این پارک کاشته شدهاند.
برج شهیاد (برج آزادی) در سال ۱۳۴۹ به مناسبت جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران ساخته شد.
پارک فرح (نام فعلی پارک لاله) این پارک در سال ۱۳۴۵ گشوده شد. این پارک دارای یک باغ به سبک ژاپنی با جویبارهای روان، جای بازی شطرنج، جای بازی کودکان، زمینهای ورزشی، و تندیسهای چامهسرایان ایرانی است.
پارک جمشیدیه یا پارک سنگی در سال ۱۳۵۲ گام نخست برای ساختن آن برداشته شد. این پارک دو عنصر سنگ سیاه طبیعی و گلها را با هم ترکیب میکند. از ویژگیهای این پارک، دریاچه، آبشار و آبنماهای سنگی است.
دفتر مخصوص شهبانو (پژوهشگاه دانشهای بنیادی فعلی) نیاوران تهران
ورزشگاه فرح پهلوی (ورزشگاه تختی فعلی) در خرداد ماه ۱۳۴۵ به دستور فرح پهلوی، احمد درویش معمار در اسکلتهای ویژه که در ایتالیا تحصیل کرده بود پروژه این استادیوم سی هزار نفری را بر عهده گرفت.
کتابخانه اختصاصی نیاوران یا کتابخانه اختصاصی فرح پهلوی، همجوار با محل سکونت خاندان پهلوی، با مساحت تقریبی ۷۷۰ مترمربع در سال ۱۳۵۵ خ در دو طبقه و یک زیرزمین در ضلع شرقی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران احداث شدهاست.
فرهنگ سرای نیاوران
کتابخانه مرکزی بندر عباس و اولین کتابخانه بندرعباس:وی در سفر به بندرعباس این کتابخانه را تاسیس و کارت عضویت خود را از این کتابخانه گرفت و در مصاحبه اش گفت :همه ایران سرای من است
بازدیدهای داخلی [ویرایش]
نوشتار اصلی: بازدیدهای داخلی فرح پهلوی
فرح پهلوی در بازدید از بندر عباس ۱۳۴۴
فرح پهلوی در چهارچوب فعالیتهایش به عنوان شهبانوی ایران از استانهای ایران بازدید به عمل آورد. این بازدیدها برای آگاه شدن از شرایط زندگی مردم بومی، آوردن طرحهای اقتصادی، اجتماعی و رفاهی و سرپرستی انجام آن بود.به عنوان مثال او از جذامخانه بابا باغی در آسایشگاه بابا باغی دیدار به عمل اورد.
نخستین سفر فرح پهلوی به سوی سیستان و بلوچستان روز سه شنبه ۱۵ آذر ۱۳۴۴ بود.او تقریبا به تمامی استانهای کشور همچون هرمزگان خوزستان کردستان آذربایجان سفر کرده و بازید به عمل اوردهاست و در طی این سفرها مکانها و یا کنفرانسهایی را افتتاح نمودهاست به عنوان مثال او دانشگاه بوعلی سینا را طی سفر خود به همدان افتتاح نمود و در سفر خود به استان فارس به کوشش او حمام وکیل نوسازی شد و ارگ کریم خان به موزه صنایع دستی مبدل گشت او همچنین در این سفر نخستین کنفرانس طب سنتی را در تالار پهلوی گشود. در سال ۱۳۵۱ فرح پهلوی نیز همراه با پادشاه ایران محمدرضا پهلوی وارد جزیره خارک بزرگترین اسکله نفتی ایران شدند و در اسکله خارک، «آذرپاد» دوم، در کنار آذرپاد اول و مرحله چهارم پروژه «گسترش خارک» و پایان بخشی از پروژه «چم» را گشودند
فرح پهلوی در سال ۱۳۵۶ اخرین سفر داخلی خود را به مقصد ترکمن صحرا در استان گرگان انجام داد.
طرح ناموفق گروگان گیری [ویرایش]
خسرو گلسرخی هنگام دفاع از خود در دادگاه
در سال ۱۳۵۲ ساواک اعلام کرد که عدهای از روزنامه نگاران و فعالان فرهنگی را دستگیر کردهاست که قصد داشتند شاه را ربوده و فرح پهلوی و رضا پهلوی فرزند وی را گروگان بگیرند. اطلاعیه ساواک این افراد را دارای دیدگاههای مارکسیستی معرفی کرد. دو تن از اعضای گروه که کارمند تلویزیون بودند تصمیم داشتند با مخفی کردن اسلحه در میان دوربینها در جریان مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، فرح یا ولیعهد را که در برنامه شرکت میکردند گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی را طلب کنند.
این افراد با اطلاعاتی که یکی از زندانیان سیاسی سابقا مارکسیست در اختیار ساواک قرار داد بازداشت شدند و در جریان بازجوییها یکی از آنان از خسرو گلسرخی که در جریان ترور نبود، نام برده و وی نیز دستگیر گردید. این افراد بطور علنی محاکمه گردیدند اما بر خلاف اکثر افراد، خسرو گلسرخی در دادگاه به انتقاد از ساواک و بیان دیدگاههای مارکسیستی خود پرداخت و حاضر به عذر خواهی نشد و در کنار کرامت الله دانشیان اعدام گردید. [۲۹]
پس از انقلاب [ویرایش]
تصویر خط خطی شده و دستکاری شده فرح پهلوی در دستان انقلابیون
محمد رضا پهلوی و فرح پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ تهران را ترک کردند. در اسوان رئیس جمهوری مصر انور سادات با همسر و دخترش در پای پلکان هواپیما از زوج سلطنتی استقبال کردند.[۳۰] پس از سفر به کشورهای مصر، اردن، آمریکا و پاناما، سرانجام به مصر بازگشت و در مصر، درگذشت محمدرضا پهلوی بود.[۳۱]
فرح پهلوی در سال ۲۰۰۳ دومین کتاب خود را به نام کتاب کهن دیارا، خاطرات فرح پهلوی را منتشر نمود. او در درازای سالهای پس از انقلاب مصاحبههای زیادی را انجام داد.
وی در کتاب خاطرات خود میگوید که همه چیز را در ایران رها کردهاست، ایلین شولینو رئیس دفتر روزنامه نیویورک تایمز که در جریان انقلاب نیز به ایران مسافرت داشتهاست در نقدی بر کتاب خاطرات او این پرسش را مطرح میکند که اگر وی همه چیز را در ایران ترک کرده چطور خانواده سلطنتی در طی این سالها خود را اداره کرده اند؟وی جملهای را از رضا پهلوی نقل میکند که گفتهاست آنان بدلیل سو مدیریت مشاور خود ۲۵ میلیون دلار از سرمایه خود را از دست دادهاند.همچنین بعقیده شولینو فرح حقایقی همچون دست داشتن سرویس اطلاعاتی آمریکا در کودتا را از قلم انداختهاست.[۳۲]
در سال ۲۰۰۸ فیلمی مستند به نام شهبانو و من، ساختهٔ ناهید سروستانی تولید گشت که به زندگی شخصی ایشان میپردازد.
فرح پهلوی در حال حاضر گاه در ایالات متحده آمریکا و گاه در فرانسه زندگی میکند.
پس از سقوط نظام سلطنتی در ایران خانوادههای سلطنتی در دنیا اغلب از خانوادهٔ سلطنتی پیشین ایران برای شرکت در مراسم شادی مختلف دعوت کردهاند و فرح پهلوی در مراسم این خانوادههای سلطنتی شرکت کردهاست. درسال ۲۰۰۴ دولت ایران در واکنش به دعوت از فرح پهلوی از سوی دولت اردن برای حضور در مراسم عروسی ولیعهد اردن و همچنین حضور فرح در مراسم عروسی ولیعهد اسپانیا به دو کشور اردن واسپانیا اعتراض کرد.[۳۳]
نگارخانه [ویرایش]
سکه یادبود فرح پهلوی، ضرب به سفارش موسسه اعتباری دانشگاه، دهه ۴۰ خورشیدی
فرح پهلوی
مصاحبه فرح پهلوی در پرورشگاه جمعیت کودکان بی سرپرست
هشتمین جشن هنر شیراز. فرح پهلوی در حال صحبت با فرزانه تائیدی، علی نصیریان، عزت الله انتظامی و مهین شهابی
فرح پهلوی، محمدرضا پهلوی را در یکی از سفرهای خارجیاش همراهی میکند
فرح پهلوی بیستمین کنگره پزشکی رامسر سال ۱۳۵۰را میگشاید
فرح پهلوی از پرورشگاهی در کرمان دیدن میکند
فرح پهلوی در کنفرانس سازمانهایی که وی ریاستش را داشت
منابع [ویرایش]
↑ Place of Birth of Farah Diba
↑ Wedding Certificate of Shah and Farah Diba
↑ Place of Birth of Farah Diba
↑ Catherine Legrand, Jaques Legrand: Shah-i Iran. Creative Publishing International, ۱۹۹۹, p. ۹۰
↑ Saint - Cyr
↑ Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, ۲۰۰۹, p. ۴۴-۴۵
↑ Ecole Speciale d'Architecture
↑ فرح پهلوی: خاطرات فرح پهلوی - کهن دیارا، ۲۰۰۳، ص. ۶۵
↑ فریده دیبا ، دخترم فرح ، ۱۳۷۹ ، ص ۲۷
↑ فریده دیبا ، دخترم فرح ، ۱۳۷۹ ، ص ۳۰ و ص ۳۱
↑ خاطرات حسین فردوست (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی) ص ۲۱۲ و ۲۱۳
↑ اردشیر زاهدی ، ۲۵ سال همراه با پادشاه ، ۱۳۸۱
↑ مرتضی صادقکار ، روانشناسی محمدرضا پهلوی و هعمسرانش ، ص ۲۲۷ تا ۲۳۸
↑ فریده دیبا ، دخترم فرح ، ص ۳۱ تا ۳۳
↑ فریده دیبا ، دخترم فرح ، ص ۳۵ تا ۳۹
↑ فرح پهلوی: خاطرات فرح پهلوی - کهن دیارا، ۲۰۰۳، ص. ۸۰ - ۸۹
↑ انتشارات دفتر مخصوص شهبانو، تهران، ۱۳۵۴ ص. ۳۷
↑ منوچهر یزدی : کالبد شکافی روشنفکری دینی
↑ Gholam Reza Afkhami: The Life and Times of the Shah, University of California Press, ۲۰۰۹, p.۲۴۸
↑ Imperial Iran of the Pahlavi Dynasty - Empress being crowned - Worldisround photo
↑ سید جلالالدین مدنی، حقوق اساسی تطبیقی، تهران: پایدار، ۱۳۷۹، ISBN ۹۶۴-۶۹۰۱-۱۰-۷، ص ۱۲۴
↑ Catherine Jacques Legrand, Shah Iran - Creative Publishing International Inc., USA, ۱۹۹۹, p.۹۰
↑ Benno Ohnesorg
↑ Karl Heinz Kurras
↑ روزنامه فرانکفورت الگه ماینه ۲۱ ماه مه ۲۰۰۹
↑ Maison D'Iran
↑ IGAT-1 Gas Pipeline
↑ فرح پهلوی. ‘An Enduring Love: My Life with The Shah. A Memoir’. ۲۰۰۴.
↑ «بازداشت گلسرخی به اتهام سوقصد علیه فرح پهلوی و ولیعهد» (فارسی). خبرآنلاین.
↑ فرح پهلوی: کهن دیارا - خاطرات فرح پهلوی، ص. ۲۹۱
↑ آخرین سفر شاه. ویلیام شوکراس. عبدالرضا هوشنگ مهدوی. نشر البرز.
↑ Elaine Sciolino. «The Last Empress» (انگلیسی). می ۲۰۰۴.
↑ «افزایش حساسیت جمهوری اسلامی نسبت به خانواده سلطنتی ایران».
جستارهای وابسته [ویرایش]
بازدیدهای داخلی فرح پهلوی
تاجگذاری محمدرضا پهلوی
کتابخانه اختصاصی نیاوران
پیوند به بیرون [ویرایش]
وبگاه رسمی فرح پهلوی
Farah Pahlavi, Iran's Ex-Empress, Receives the Anne Morrow Lindbergh Grace and Distinction Award ۲۰۰۵
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ فرح پهلوی موجود است.
ردههای صفحه: آذربایجانیهای اهل ایراناهالی شهر نیویورکاهالی شهر پاریسمحمدرضا پهلویتبعیدشدگان اهل ایراندوره پهلوی دومزادگان ۱۳۱۷اهالی آذریتبار ایراناهالی گیلکتبار ایرانزادگان ۱۹۳۸ (میلادی)ایرانیان مقیم فرانسهفرح پهلویافراد زنده
از ویکی پدیا
قس
الشهبانو فرح بهلوی (14 أکتوبر 1938) (بالأذریة:فرح دیبا) إمبراطورة إیران السابقة وزوجة الشاه الأسبق محمد رضا بهلوی، وهی زوجته الثالثه وهی التی أنجبت له ولی العهد. عاشت فی المنفى منذ قیام الثورة الإیرانیة التی اطاحت بزوجها الشاه.
[عدل]النشأة
ولدت فرح دیبا فی 14 أکتوبر 1938 بمدینة تبریز هی ابنة سهراب دیبا الذی کان یعمل ضابطاً فی الحرس الإمبراطوری الإیرانی وینحدر من أذربیجان الإیرانیة، والذی توفی بینما کانت صغیرة عام 1948. جدها دیبلوماسی إیرانی کان سفیرا لإیران فی موسکو فی القرن التاسع عشر. أما أمها فریدة قطبی فهی من منطقة کیلان إحدى المقاطعات الإیرانیة التی تقطع على بحر قزوین.
[عدل]التعلیم والزواج
ولدت فی تبریز فی شمال إیران لعائلة آذریة، درست فی المدرسة الفرنسیة فی طهران، ثم درست الهندسه المعماریه فی باریس. تزوجت من الشاه محمد رضا بهلوی فی 21 دیسمبر 1959 بعدما شاهدها لأول مرة فی حفل أقامته السفارة الإیرانیة بباریس. ولها منه أربع أبناء:
ولی العهد رضا بهلوی الثانی (مولود 31 أکتوبر 1960)
الأمیره فرحناز بهلوی (مولود 12 مارس 1963)
الأمیر علی رضا بهلوی (مولود 28 أبریل 1966 - 4 ینایر 2011)
الأمیره لیلى بهلوی (27 مارس 1970 - 10 یونیو 2001)
[عدل]المنفى
بعد قیام الثورة الإیرانیة التی اطاحت بزوجها الشاه. تعرضت الأسرة الإمبراطوریة للنفى، حیث غادرت الأسرة فی یوم 16 ینایر 1979 لتبدأ هی وزوجها رحلة منفى قاسیة، حیث التنقل من مصر التی کانت من أولى الدول التی رحبت باستقبالها وزوجها ثم إلى المغرب فبنما فالولایات المتحدة ثم مصر مرة أخرى حیث استقر بها الحال لفترة مؤقتة مع الشاه، حتى وفاة الشاه فی 27 یولیو 1980 والذی دفن بالقاهرة.
بعد وفاة الشاه اشترت منزلاً فی ولایة کونیتیکت الأمریکیة وعاشت هناک وابنتها لیلى لفترة لتکون بالقرب من ابنها رضا المناهض لحکومة الثورة الإیرانیة، ثم باتت تتنقل بین أمریکا وباریس.
وفی عام 2001 حل علیها فصل جدید من فصول المآسی التی مرت بها وهی انتحار ابنتها لیلى التی کانت تعانی من مرض تغذیة یسمى "الإنورکسیا نرفوزا" وهو مرض نفسی یأتی فی سن المراهقة بسبب رفض التغذیة من أجل الحفاظ على الوزن. وتم العثور على جثتها فی فندق لیوناردو بالعاصمة البریطانیة لندن، وجاء تقریر الطب الشرعی یؤکد وفاتها بجرعة مخدرة مع أخرى مهدئة تناولتهما معاً.
هناک المزید من الصور والملفات فی ویکیمیدیا کومنز حول: فرح دیبا
تصنیفات: أشخاص على قید الحیاةإیرانیون أذریونموالید 1938نساء إیرانیاتمهاجرون إیرانیون إلى الولایات المتحدة
قس
فرح دیبا (پیدائش: 14 اکتوبر 1938ء) ایران کی آخری ملکہ اور پہلوی خاندان کے آخری فرمانروا محمد رضا پہلوی کی تیسری اہلیہ تھیں۔
فہرست [غائب کریں]
1 ابتدائی زندگی
2 تعلیم و شادی
3 انقلاب و جلاوطنی
4 سوانح عمری
5 خطابات
[ترمیم]ابتدائی زندگی
وہ ایران کے دارالحکومت تہران میں پیدا ہوئیں۔ اپنے والدین سہراب دیبا اور فریدہ قطبی کی واحد اولاد تھیں۔ والدہ کا تعلق گیلان سے تھا جبکہ والد ایران کی شاہی فوج میں عہدیدار تھے جن کے آبا و اجداد ایرانی آذربائیجان سے تعلق رکھتے تھے۔ فرح کے والد کا انتقال ان کے بچپن میں ہی ہو گیا تھا۔
[ترمیم]تعلیم و شادی
فرح نے تہران کے فرنچ اسکول اور پیرس کے École Spéciale d'Architecture میں تعلیم حاصل کی۔ طالبعلمی کے زمانے میں ان کا شاہ سے تعارف ہوا اور 21 دسمبر 1959ء کو وہ رشتۂ ازدواج میں منسلک ہو گئے۔ فرح سے شاہ کی چار اولادیں ہوئیں جن میں دو صاحبزادے اور ایک دو صاحبزادیاں تھیں۔
رضا پہلوی (پیدائش: 30 اکتوبر 1960ء)
فرح ناز پہلوی (پیدائش: 12 مارچ 1963ء)
علی رضا پہلوی (پیدائش: 28 اپریل 1966ء - انتقال 4 جنوری 2011)
لیلیٰ پہلوی (پیدائش: 27 مارچ 1970ء – انتقال: 10 جون 2001ء)
شادی اور تاجپوشی کے بعد بھی ملکہ کی حیثیت سے وہ فن و ثقافت کے شعبے میں متحرک رہیں۔
[ترمیم]انقلاب و جلاوطنی
فرح پہلوی 1967ء میں تاجپوشی کے بعد اہل خانہ کے ہمراہ
انقلاب ایران کے ساتھ ہی وہ شاہ کے ہمراہ ملک چھوڑ گئیں۔ اس سے چند روز قبل ہی تمام بچوں کو امریکہ میں رہائش پذیر فریدہ دیبا (والدۂ ملکہ) کے پاس بھیج دیا گیا تھا۔ شاہ اور ملکہ پہلے مصر گئے پھر مراکش، بہاماس، میکسیکو، امریکہ اور پاناما میں قیام کے بعد دوبارہ مصر واپس آئے جہاں دونوں 27 جولائی 1980ء کو شاہ کی وفات تک قیام پذیر رہے۔ بعد ازاں فرح نے گرینوچ، کنیکٹیکٹ میں ایک گھر خریدا اور 2001ء میں لیلا پہلوی کے انتقال (خودکشی) کے بعد اس گھر میں بھی رہائش ترک کر دی اور اور واشنگٹن ڈی سی کے قریب پوٹوماک، میری لینڈ میں ایک گھر خرید لیا تاکہ اپنے بیٹوں اور پوتوں کے قریب رہ سکیں۔ اب ان کا بیشتر وقت واشنگٹن، نیویارک، پیرس اور قاہرہ میں گذرتا ہے۔ ان کے صاحبزادے رضا پہلوی ایران میں شہنشاہیت کی بحالی کے لیے سیاسی طور پر متحرک ہیں۔ رضا اور ان کی اہلیہ یاسمین سے فرح کے تین پوتے پوتیاں (ایمان، نور اور فرح) ہیں۔
[ترمیم]سوانح عمری
2003ء میں فرح پہلوی نے اپنی سوانح عمری تحریر کی جس کا نام انہوں نے " An Enduring Love: My Life with the Shah" رکھا۔ یہ کتاب 2004ء میں امریکہ میں شائع ہوئی۔
[ترمیم]خطابات
حالانکہ انقلاب کے بعد حکومت ایران نے سابق شاہی خاندان کو تمام اعزازات اور خطابات سے محروم کر دیا ہے اور قانونی طور پر کوئی بھی شاہی خطاب ممنوع ہے لیکن فرح دیبا اپنے نام کے ساتھ ملکہ یا شاہبانو استعمال کرتی ہیں جبکہ ایران کی موجودہ حکومت سے ناراض مغربی ذرائع ابلاغ اور شاہ کے حامیان بھی انہیں ملکہ یا شاہبانو کے نام سے پکارتے ہیں۔
زمرہ جات:
پہلوی خاندانایرانی شخصیاتملکہایرانی خواتین
قس
Fərəh Təbatəbai Diba (Fərəh Diba, 14 oktyabr, 1938, Tehran) — Sonuncu İran şahı Məhəmməd Rza Pəhləvinin üç xanımı arasında şahbanu titulunu alan yeganə xanım oldu. Bu hadisə böyük sensasiya doğurdu. Çünki, o dövrdə Şərqdə qadınlara belə hüquqlar verilmirdi.
Milliyətcə azərbaycanlı olan, əsrlərlə İrana padşahlıq edən Qacarları devirən Pəhləvilər, heç bir əsr də hakimiyyətdə qala bilmədilər.
Mündəricat [gizlə]
1 Həyatı
2 Ailəsi
3 Tacqoyma mərasimi və sonrakı fəaliyyəti
4 Şahbanu Azərbaycanda
5 Qürbətdəki həyat
6 Ailəsi
7 Mənbə
8 İstinadlar
[redaktə]Həyatı
Tacqoyma mərasimindən sonra Pəhləvilərr ailəsinin şəkili
Əslən azərbaycanlı olan Fərəh Pəhləvi 1938-ci il oktyabrın 14-də Tehran şəhərində anadan olub. Şahın üç xanımı arasında yalnız onun üçün tacqoyma mərasimi keçirilmişdir. Qızlıq soyadı Fara Diba olan Fərəh Pəhləvi zabit ailəsində dünyaya göz açıb. Ailəsi çox varlı olsa da, atasının vəfatı ailəni Tehrandakı villalarını satıb qohumlarıgilə köçməyə məcbur edir. Fərəh təhsilini Tehran və Parisdə alır. Məktəb illərində o, idmanla məşğul olur, hətta basketbol komandasının kapitanı seçilir. Liseyi bitirəndən sonra Fərəh arxitektura ilə məşğul olur və Parisdə bu ixtisas üzrə təhsil alır. 1959-cu ildə Parisdə İran səfirliyində qonaqların qəbulu zamanı Fərəh şaha Fransada təhsil alan tələbə kimi təqdim olunur. Amma onların tanışlığının başqa bir versiyası da mövcuddur: Tehranda iki dəfə yüzlərlə gənc xanımın iştirak etdiyi xüsusi idman paradı təşkil olunmuşdu. Birinci parad zamanı Məhəmməd şah seçim edə bilməmiş və parad yenidən keçirilmişdi. Şah Fərəhə işarə etmişdi. 24 yaşlı tələbə Fərəh və 40 yaşlı Məhəmməd Rza Pəhləvinin toyu 1959-cu il dekabrın 21-də baş tutmuşdu.
[redaktə]Ailəsi
Fərəh Pəhləvi Tehrandakı ofisdə işləyərkən, 1970-ci il
İran şahbanusu Fərəh Pəhləvi
Bu, şahın üçüncü evliliyi idi. Birinci xanımı Misir şahzadəsi, ikinci isə bir tərəfi alman əsilli olan o dövrün məşhur xanımlarından idi. Hər iki nikah varisin olmaması səbəbindən dağılmışdı. Məhz vəliəhdin olmaması xalqı, həm də hökuməti narahat edirdi. 1960-cı ildə Fərəh oğlan övladı dünyaya gətirdi. Onların ümumilikdə dörd övladları oldu: Rza Kir Pəhləvi (1960), Fərəhnaz Pəhləvi (1963), Əli Rza Pəhləvi (1966), Leyla Pəhləvi (1970).
[redaktə]Tacqoyma mərasimi və sonrakı fəaliyyəti
1967-ci ildə Fərəh Banuya tacqoyma mərasimi keçirildi. Ona şahbanu titulu verildi. O dövrdə Şərqdə qadınlara belə hüquqlar verilmirdi və bu hadisə böyük əks-səda doğurdu. Əvvəllər Fərəh hökumət işlərinə maraq göstərmirdi, onun fəallığının pik vaxtı 1970-ci illər oldu. Şah və şahbanu İranı müasirləşdirməyə çalışırdılar. Fərəh İranda dəb qaydalarını yaratdı, onun zamanında qızları baletə qoymaq və Qərbdə oxutmaq populyarlaşdı. İranlılar bir neçə dil öyrənməyə başladılar. Şahbanu mütəmadi olaraq İran əyalətlərini gəzərək xalqla ünsiyyətdə olur, tibbin və təhsil ocaqlarının vəziyyətini yaxşılaşdırırdı. Ən böyük uğurlarını incəsənət sahəsində qazanmışdı. Onun təşəbbüsü ilə İrana bütün tarixi sərvətlər qaytarılmış, həmçinin Asiya ərazisində ən böyük muzey yaradılmışdır. Fərəh qadınların hüquqları uğrunda uğurlu mübarizə aparırdı. Öz fəaliyyəti nəticəsində şahbanu xalq arasında böyük populyarlıq qazanmışdı. Həmçinin o, Qərbdə də çox populyar idi. Şah və şahbanu Şərqin ən gözəl cütlüklərindən hesab olunurdular.
[redaktə]Şahbanu Azərbaycanda
Məhəmməd Rza Pəhləvi və Fərəh Pəhləvi ABŞ-dan ayrılarkən
1972-ci ildə şahbanu Fərəh tarixi vətəninə – Azərbaycana dəvət olundu. Bakıda onun üçün dəbdəbəli qonaqlıq təşkil olunmuşdu. Şahbanunun gəlişi münasibətilə keçirilən konsertdə Azərbaycanın ən aparıcı artistləri – Zeynəb Xanlarova, Müslüm Maqomayev, Şövkət Ələkbərova, Rəşid Behbudov, Fidan Qasımova və başqaları çıxış etmişdilər.
[redaktə]Qürbətdəki həyat
Məhəmməd Rza və ailəsi İranı 1979-cu il yanvarın 4-də tərk etmək məcburiyyətində qaldılar. Çünki inqilab nəticəsində şah hakimiyyəti devrildi. "O günün ən ağır və güclü xatirəsi – son dəqiqələrdə Tehran hava limanında dayanan yoldaşımın gözlərindəki yaşlar idi. Yadımdadır, zabitlərdən biri diziüstə və şaha getməməsi üçün yalvarırdı. Bu, həyatımın ən ağır anı idi", – Fərəh Pəhləvi.
Fərəh Pəhləvi 1972-ci ildə
Məhəmməd Rza əvvəlcə Misirə yollanmış, sonra Mərakeş, Baham adaları və Meksikada sürgündə yaşamışdır. Şah limfaların xərçəngindən əziyyət çəkirdi. O, 1980-ci il iyulun 27-də Qahirədə vəfat etdi və ər-Rifahi məscidində dəfn olundu. Şahın ölümündən sonra Misir prezidenti şah ailəsinə yaşamaları üçün saray ayırdı. Amma prezidentin qətlə yetirilməsi səbəbilə Fərəh və ailəsi Misiri tərk edərək Reyqanın dəvəti ilə ABŞ-a yollandı.
Ailəsi ilə birlikdə ABŞ-da məskunlaşan Fərəh bütün həyatını "Xatirələr. Yıxılan rejimin və bitməyən eşqin hekayəti" adı altında fransız dilində qələmə alıb. Bestsellerə çevrilən bu kitab artıq dünyanın bir çox dillərində nəşr olunub. [1]
2001-ci ildə Fərəh daha bir bədbəxt hadisə ilə üzləşdi. Belə ki, onun kiçik qızı şahzadə Leyla vəfat etdi. 31 yaşlı Leyla gözəlliyi sayəsində məşhur italyan dizayneri Valentinonun ən yaxşı modellərindən idi. Onun model biznesindəki fəaliyyəti əsəbi anoreksiyaya (həddindən artıq arıqlama) və depressiyaya gətirib çıxarmışdı. Leyla ABŞ və Böyük Britaniyanın bir çox klinikalarında müalicə qəbul edirdi. Səfərlərin birində o, həddindən artıq dərman qəbulundan London otellərinin birində dünyasını dəyişmişdi. Fərəh qızı Leylanı Parisin Passi qəbiristanlığında anasının yanında dəfn elədi.
2011-ci il yanvarın 4-də Fərəhin ikinci oğlu Əli Rza Pəhləvi evində ölü tapılmışdır. Onun ölüm səbəbi kimi bacısının intiharından indiyə kimi özünə gələ bilməməsi göstərilir. O özünə qəsd edib. Qeyd edək ki, həmin zaman ABŞ-da Bostonda yaşayırdı.
Bu gün şahbanu Fərəh Pəhləvi Parisdə və Vaşinqtonda yaşayır. Böyük oğlu da ailəsi ilə bərabər Vaşinqtondadır. İran emiqrantlarının bir hissəsi onu "şah" adlandırır. Atasının vəfatından sonra varis kimi o bu titulu götürüb. Şahbanu oğlunun siyasi fəaliyyətini dəstəkləyir, amma özü kölgədə qalmağı sevir. Fərəh əvvəlki kimi incəsənətlə də məşğul olur. Ona əvvəlki kimi şahbanu deyərək müraciət olunur. Fərəh Pəhləvi İranın birinci və yeganə imperatriçəsidir.
[redaktə]Ailəsi
Rza Pəhləvi
Fərəhnaz Pəhləvi
Əli Rza Pəhləvi
Leyla Pəhləvi
[redaktə]Mənbə
A web site dedicated to Reza Shah Kabir (the great) including video clip and photos
Farah Pahlavi's official website
Farah Pahlavi, Iran's Ex-Empress, Receives the Anne Morrow Lindbergh Grace and Distinction Award 2005
Shahram Razavi's online photo album "Imperial Iran of the Pahlavi Dynasty"
[redaktə]İstinadlar
↑ Sonuncu İran şahının azərbaycanlı xanımı Fərəh Pəhləvinin "xatirələr"i Bakida nəşr olunub
Kateqoriyalar: 14 oktyabrda doğulanlar1938-ci ildə doğulanlarTehranda doğulanlarCənubi azərbaycanlılarDibalarPoçt markalarında şəxslərTəbatəbailər
قس
Farah Pahlavi (Persian: فرح پهلوی, Azerbaijani: فرح پهلوی; born Farah Diba, 14 October 1938, Tehran)[2] is the former Queen and Empress of Iran. She is the widow of Mohammad Reza Pahlavi, the Shah of Iran, and only Empress (Shahbanou) of modern Iran. She was Queen consort of Iran from 1959 until 1967 and Empress consort from 1967 until exile in 1979.
Though the titles and distinctions of the Iranian Imperial Family were abolished within Iran by the Islamic government, she is still styled Empress or Shahbanou, out of courtesy, by the foreign media as well as by supporters of the monarchy. Some countries such as the United States of America, Denmark, Spain and Germany still address the former Empress as Her Imperial Majesty The Shahbanou of Iran in official documents, for example Royal wedding guest lists.
Contents [show]
[edit]Childhood
Farah Diba was born on 14 October 1938 in the Iranian capital Tehran, to an upper class family.[3][4] Born as Farah Diba, she was the only child of Captain Sohrab Diba and his wife, Farideh Ghotbi. Farah Pahlavi's father's family is of Azeri origin.[5][6] In her memoir, the former Empress writes that her father's family were natives of Iranian Azarbaijan while her mother's family were from Gilan Province (Lahijan) on the Iranian coast of the Caspian Sea.[7]
Through her father, Farah came from a relatively affluent background. In the late 19th century her grandfather had been an accomplished diplomat, serving as the Iranian Ambassador to the Romanov Court in Moscow, Russia. Her own father was an officer in the Imperial Iranian Armed Forces and a graduate of the prestigious French Military Academy at St. Cyr.
Farah enjoyed an extremely close bond with her father and his unexpected death in 1948 deeply affected her.[8] This tragic situation furthermore left the young family in a difficult financial state. In these reduced circumstances, they were forced to move from their large family villa in northern Tehran into a shared apartment with one of Farideh Ghotbi’s brothers.
[edit]Education and engagement
The young Farah Diba began her education at Tehran’s Italian School, then moved to the French Jeanne d'Arc School and later to the Lycee Razi. She was an accomplished athlete in her youth and became captain of her school's basketball team. Upon finishing her studies at the Lycee Razi, she pursued an interest in architecture at the École Spéciale d'Architecture in Paris, where she was a student of Albert Besson.
Many Iranian students who were studying abroad at this time were dependent on State sponsorship in order to do so. Therefore when the Shah, as head of state, made official visits to foreign countries, he would frequently meet with a selection of local Iranian students. It was during such a meeting in 1959 at the Iranian Embassy in Paris that Farah Diba was first presented to Mohammed Reza Pahlavi.
After returning to Tehran in the summer of 1959, the Shah and Farah Diba began a carefully choreographed courtship, orchestrated in part by the Shah’s daughter Princess Shahnaz. The couple announced their engagement on 23 November 1959.
[edit]Marriage and family
The Imperial Family after the coronation ceremonies in 1967.
Farah Diba married Shah Mohammed Reza on 21 December 1959, aged 21. The young Queen of Iran (as she was styled at the time) was the object of much curiosity and her wedding garnered worldwide press attention. Her gown was by Yves St Laurent, then a designer at the house of Dior,[9] and she wore the newly-commissioned Noor-ol-Ain Diamond tiara.
After the pomp and celebrations associated with the Royal wedding were completed, the success of this union became contingent upon the Queen’s ability to produce a male heir. Although he had been married twice before, the Shah’s previous marriages had given him only a daughter, who under agnatic primogeniture could not inherit the throne. The pressure for the young Queen was acute. The Shah himself was deeply anxious to have a male heir as were the members of his government.[10] It was, furthermore, no secret that the dissolution of the Shah’s previous marriage to Queen Soraya had been due to her infertility.[11]
The long-awaited heir, Reza Pahlavi, was born on 30 October 1960. Together the couple would go on to have four children:
H.I.H. Crown Prince Reza Pahlavi (born 30 October 1960)
H.I.H. Princess Farahnaz Pahlavi (born 12 March 1963)
H.I.H. Prince Ali Reza Pahlavi (28 April 1966 – 4 January 2011)
H.I.H. Princess Leila Pahlavi ( 27 March 1970 – 10 June 2001)
[edit]As Queen and Empress
The exact role which the new Queen would play if any, in public or government affairs, was uncertain. Within the Imperial Household, her public function was secondary to the far more pressing matter of assuring the succession. However, after the birth of the Crown Prince, the new Queen was free to devote more of her time to other activities and official pursuits.
Farah Pahlavi at work in her office in Tehran, 1970s.
Not unlike many other Royal consorts, the young Queen initially limited herself to a ceremonial role. She spent much of her time attending the openings of various education and health-care institutions, without venturing too deeply into issues of controversy. However, as time progressed, this position changed. The Queen became much more actively involved in government affairs where it concerned issues and causes that interested her. She used her proximity and influence with her husband, the Shah, to secure funding and focus attention on causes, particularly in the areas of women's rights and cultural development.
Mohammed Reza Pahlavi, Shah of Iran, and his wife, Empress Farah, wave goodbye prior to boarding an aircraft after a visit to the United States.
Eventually, the Queen came to preside over a staff of 40 workers who handled various requests for assistance on a range of issues. She became one of the most highly visible figures in the Imperial Government and the patron of 24 educational, health and cultural organizations. Her humanitarian role earned her immense popularity for a time, particularly in the early 1970s.[12] During this period, she travelled a great deal within Iran, visiting some of the remotest parts of the country and meeting with the local citizens.
The Imperial Government in Tehran was not unaware of her popularity. Her significance was exemplified by her part in the 1967 Coronation Ceremonies, where she was crowned as the first Shahbanou, or Empress, of modern Iran. It was again confirmed when the Shah named her as the official Empress Regent should he die or be incapacitated before the Crown Prince’s 21st birthday. The naming of a woman as Regent was highly unusual for a Middle-Eastern Monarchy.[12]
Farah's tenure as Empress was not without controversy. The causes she championed and her role in government sometimes came into conflict with certain groups, particularly religious conservatives.[citation needed] This group’s dissatisfaction was aimed at the entire Pahlavi government and not solely at the Empress. Although not the source of the animosity, the Empress became its target.[citation needed]
She, along with the entire Pahlavi government, was criticized for what were perceived as excesses.[citation needed] Two State occasions garnered particular ire, the elaborate Coronation ceremonies in 1967, but predominantly the 2,500 year celebration of Iran's monarchy held in 1971 in the ancient city of Persepolis. While the Empress herself defended this event as a magnificent showcase of Iran’s history and its contemporary advancements, critics claimed the cost (which although disputed was certainly in the tens of millions of dollars[citation needed]) was far too high, given the other more pressing financial needs of the country.[citation needed]
[edit]Contributions to art and culture
Iranian Imperial Family
HIH The Crown Prince
HIH The Crown Princess
HIH Princess Noor
HIH Princess Iman
HIH Princess Farah
HIM Empress Farah
HIH Princess Shahnaz
HIH Princess Farahnaz
Extended imperial family[show]
v t e
From even the beginning of her reign, the Empress took an active interest in promoting culture and the arts in Iran. Through her patronage, numerous organizations were created and fostered to further her ambition of bringing historical and contemporary Iranian Art to prominence both inside Iran and in the Western world.
In addition to her own efforts, the Empress sought to achieve this goal with the assistance of various foundations and advisers. Her ministry encouraged many forms of artistic expression, including traditional Iranian arts (such as weaving, singing, and poetry recital) as well as Western theatre. Her most recognized endeavour supporting the performing arts was her patronage of the Shiraz Arts Festival. This occasionally controversial event was held annually from 1967 until 1977 and featured live performances by both Iranian and Western artists.[13]
The majority of her time, however, went into the creation of museums and the building of their collections.
[edit]Ancient art
An historically culturally-rich country, the Iran of the 1960s had little to show for it. Many of the great artistic treasures produced during its 2,500-year history had found their way into the hands of foreign museums and private collections. It became one of the Empress's principal goals to procure for Iran an appropriate collection of their own historic artifacts. To that end, she secured from her husband’s Government permission and funds to ‘buy back’ a wide selection of Iranian artifacts from foreign and domestic collections. This was achieved with the help of the brothers Houshang and Mehdi Mahboubian, the most prominent Iranian antiquities dealers of the era, who advised the Empress from 1972 to 1978.[14] With these artifacts she founded several national museums (many of which still survive to this day) and began an Iranian version of the National Trust.[15]
Museums and cultural centres created under her guidance include the Negarestan Cultural Center, the Reza Abbasi Museum, the Khorramabad Museum with its valuable collection of Lorestān bronzes, the National Carpet Gallery and the Abgineh Museum for ceramics and glass works.[16]
[edit]Contemporary art
Aside from building a collection of historic Iranian artifacts, the Empress also expressed interest in acquiring contemporary Western and Iranian art. To this end, she put her significant patronage behind the Tehran Museum of Contemporary Art. The fruits of her work in founding and expanding that institution are perhaps the Empress' most enduring cultural legacy to the people of Iran.
Using funds allocated from the Government, the Empress took advantage of a somewhat depressed art market of the 1970s to purchase several important works of Western art. Under her guidance,[citation needed] the Museum acquired nearly 150 great works by such notable artists as Pablo Picasso, Claude Monet, George Grosz, Andy Warhol, Jackson Pollock, and Roy Lichtenstein. Today, the collection of the Tehran Museum of Contemporary Art is widely considered to be one of the finest 20th-century Western art collections in the world, in addition to being the most significant outside of Europe and the United States. It is somewhat remarkable then, according to Parviz Tanavoli, a modern Iranian sculptor and a former Cultural Adviser to the Empress, that the impressive collection was amassed for "tens, not hundreds, of millions of dollars".[15] Today, the value of these holdings are conservatively estimated to be near US$ 2.8 billion.[17]
The collection created a conundrum for the anti-western Islamic Republic which took power after the fall of the Pahlavi Dynasty in 1979. Although politically the fundamentalist government rejected Western influence in Iran, the Western art collection amassed by the Empress was retained, most likely due to its enormous value. It was, nevertheless, not publicly displayed and spent nearly two decades in storage in the vaults of the Tehran Museum of Contemporary Art. This caused much speculation as to the fate of the artwork which was only put to rest after a large portion of the collection was briefly seen again in an exhibition that took place in Tehran during September 2005.[17]
[edit]The Iranian Revolution
The Shah and Empress Farah shortly before leaving Iran in 1979.
Further information: Iranian Revolution, Causes of the Iranian Revolution
In Iran by early 1978, a number of factors contributed to the internal dissatisfaction with the Imperial Government becoming more pronounced.
Discontent within the country continued to escalate and later in the year led to demonstrations against the monarchy.[18] The Empress could not help but be aware of the disturbances and records in her memoirs that during this time ‘there was an increasingly palpable sense of unease’. Under these circumstances most of the Empress’ official activities were cancelled due to concerns for her safety.[10]
As the year came to a close, the political situation deteriorated further. Riots and unrest grew more frequent, culminating in January 1979. The government enacted martial law in most major Iranian cities and the country was on the verge of an open revolution.
It was at this time, in response to the violent protests, that the Shah and Empress Farah determined to leave the country. Both the Shah and Shahbanu departed Iran via aircraft on 16 January 1979.
Farah Pahlavi's doodled picture at anti-Pahlavi protesters hands
[edit]After leaving Iran
The question of where the Shah and Empress would go upon leaving Iran was the subject of some debate, even among the monarch and his advisers.[19] During his reign, the Shah had maintained close relations with Egyptian President Anwar El Sadat and the Empress had developed a close friendship with the President’s wife, Jehan Al Sadat. The Egyptian President extended an invitation to the Imperial Couple for asylum in Egypt and they accepted.
Due to the political situation unfolding in Iran, many governments, including those which had been on friendly terms with the Iranian Monarchy prior to the revolution, saw the Shah’s presence within their borders as a liability. Although a callous reversal, this was not entirely unfounded as the Revolutionary Government in Iran had ordered the arrest (and later death) of both the Shah and Empress Farah. The new Iranian Government would go on to vehemently demand their extradition a number of times but the extent to which it would act in pressuring foreign powers for the deposed monarch's return (and presumably that of the Empress) was at that time unknown. Regardless, the predicament was complex.[20]
The Shah and Empress were far from unaware of this complexity and cognizant of the potential danger which their presence carried to their host. In response, the Imperial Couple left Egypt, beginning a fourteen-month long search for permanent asylum and a journey which took them through many different countries. After Egypt, they first traveled to Morocco, where they were briefly the guests of King Hassan II.
After leaving Morocco, the Shah and Empress were granted temporary refuge in the Bahamas and given use of a small beach property located on Paradise Island. Ironically, Empress Farah recalls the time spent at this pleasantly named location as some of the ‘darkest days in her life’.[10] After their Bahaman visas expired and were not renewed, they made an appeal to Mexico, which was granted, and rented a villa in Cuernavaca near Mexico City.
[edit]The Shah’s illness
After leaving Egypt the Shah’s health began a rapid decline due to a long-term battle with non-Hodgkin's lymphoma. The seriousness of that illness brought the now exiled Imperial couple briefly to the United States in search of medical treatment. The couple’s presence in the United States further inflamed the already tense relations between Washington and the revolutionaries in Tehran. The Shah’s stay in the US, although for genuine medical purposes, became the tipping point for renewed hostilities between the two nations. These events ultimately led to the attack and takeover of the American Embassy in Tehran in what became known as the Iran hostage crisis.
In these difficult circumstances, the Shah and Empress were not given permission to remain in the United States. A short time after receiving basic medical attention, the couple again departed to Latin America, although this time destined for Contadora Island in Panama.
By now, both the Shah and Empress viewed the Carter Administration with some antipathy in response to a lack of support and were initially pleased to leave. That attitude, however soured as speculation arose that the Panamanian Government was seeking to arrest the Shah in preparation for extradition to Iran.[21] Under these conditions the Shah and Empress again made an appeal to President Anwar El Sadat to return to Egypt (for her part Empress Farah writes that this plea was made through a conversation between herself and Jehan Al Sadat). Their request was granted and they returned to Egypt in March 1980, where they remained until the Shah’s death four months later on 27 July 1980.
[edit]Life in exile
After the Shah’s death, the exiled Empress remained in Egypt for nearly two years. President Sadat gave her and her family use of Koubbeh Palace in Cairo. A few months after President Sadat’s assassination in October 1981, the Empress and her family left Egypt. President Ronald Reagan informed the Empress that she was welcome in the United States.[22]
She first settled in Williamstown, Massachusetts but later bought a home in Greenwich, Connecticut. After the death of her daughter Princess Leila in 2001, she purchased a smaller home in Potomac, Maryland, near Washington, D.C., to be closer to her son and grandchildren. Empress Farah now divides her time between Washington D.C and Paris. She also makes an annual July pilgrimage to the late Shah's mausoleum at Cairo's al-Rifa'i Mosque.
The Empress supports charities, including the Annual Alzheimer Gala IFRAD (International Fund Raising for Alzheimer Disease) held in Paris.[23]
She was featured in a Swedish documentary made by Swedish-Iranian film director Nahid Persson Sarvestani titled The Queen and I in 2008.
The Empress continues to appear at certain international royal events, such as the 2004 wedding of Crown Prince Frederik of Denmark, and the 2010 wedding of Prince Nikolaos of Greece.
[edit]Grandchildren
The Empress currently has three grandchildren (granddaughters) through her son Reza and his wife Yasmine.
Noor (3 April 1992)
Iman (12 September 1993)
Farah (17 January 2004)
The Empress also has one granddaughter through her late son Alireza Pahlavi and his companion Raha Didevar.[24]
Iryana Leila (26 July 2011)
[edit]Memoir
In 2003, Farah Pahlavi wrote a book about her marriage to the Shah entitled An Enduring Love: My Life with the Shah. The publication of the former Empress's memoirs attracted international interest. It was a best-seller in Europe, with excerpts appearing in news magazines and the author appearing on talk shows and in other media outlets. However, opinion about the book, which Publishers Weekly called "a candid, straightforward account" and the Washington Post called "engrossing", was mixed.[citation needed]
The New York Times, Elaine Sciolino, the paper's Paris bureau chief, gave the book a less than flattering review, describing it as "well translated" but "full of anger and bitterness.".[25] National Review's, Reza Bayegan, an Iranian writer, however praised the memoir as "abound[ing] with affection and sympathy for her countrymen."[26]
[edit]Titles, styles and honours
Imperial Standard
Styles of
Empress Farah of Iran
Reference style Her Imperial Majesty
Spoken style Your Imperial Majesty
Alternative style Ma'am
[edit]Titles and styles
Miss Farah Diba (1938–1959)
Her Imperial Majesty The Queen of Iran (1959–1967)
Her Imperial Majesty The Empress of Iran (1967–1979)
Her Imperial Majesty Empress Farah of Iran (pretender, 1979–present)
[edit]Honours
Order of the Pleiades, 1st Class of Iran (1959)
Member of the Order of the Seraphim of Sweden (1960)
Knight of the Order of the Elephant of Denmark (1963)
Grand Cross of the Order of the Netherlands Lion (1963)
Grand Cross of the Legion d'Honneur of France (1963)
Grand Cross of the Order of the Queen of Sheba of Ethiopia (1964)
Grand Cordon of the Order of Leopold of Belgium (1964)
Grand Cross of the Order of St Olav of Norway (1965)
Grand Cordon of the Order of Independence of Tunisia (1965)
Grand Collar of the Order of the Southern Cross of Brazil (1965)
Grand Cross of the Order of the Liberator General San Martin of Argentina (1965)
Order of the Yugoslav Star, 1st Class of Yugoslavia (1966)
Grand Decoration for Services to the Republic of Austria in Gold with Sash (1966)
Special Class of the Bundesverdienstkreuz of West Germany (1967)
Order of Aryamehr, 1st Class of Iran (1967)
Order of the Crown of the Realm (DMN, 1968)
Order of the Precious Crown, 1st Class of Japan (1968)
Knight of the Order of the Royal House of Chakri of Thailand (1968)
Grand Cross with Collar of the Order of Merit of the Republic of Italy (1974)
Grand Cross of the Order of Isabel the Catholic of Spain (1975)
[edit]Gallery
Farah Pahlavi with sash and insignia of Order of Aryamehr[27]
Farah Pahlavi visiting Bandar Abbas.
Farah Pahlavi and Charles de Gaulle
Farah Pahlavi and schoolgirls in Jiroft.
Farah Pahlavi among nurses in Kermanshah.
Farah Pahlavi and Mohammadreza Pahlavi at their wedding
[edit]See also
Iran portal
Biography portal
Yasmine Pahlavi
Princess Fawzia Fuad of Egypt
Soraya Esfandiary-Bakhtiari
Iranian women
Iranian Crown Jewels
[edit]References
^ The life and times of the Shah - Google Books. Books.google.com. Retrieved 2011-06-11.
^ Afkhami, Gholam Reza. The life and times of the Shah (1 ed.). University of California Press. p. 44. ISBN 978-0520253285.
^ Shakibi, Zhand. Revolutions and the Collapse of Monarchy: Human Agency and the Making of Revolution in France, Russia, and Iran. I.B.Tauris, 2007. ISBN 184511292X; p. 90
^ Taheri, Amir. The Unknown Life of the Shah. Hutchinson, 1991. ISBN 0091748607; p. 160
^ Shakibi, Zhand. Revolutions and the Collapse of Monarchy: Human Agency and the Making of Revolution in France, Russia, and Iran. I.B.Tauris, 2007. ISBN 1-84511-292-X; p. 90
^ Taheri, Amir. The Unknown Life of the Shah. Hutchinson, 1991. ISBN 0-09-174860-7; p. 160
^ Pahlavi, Farah. ‘An Enduring Love: My life with The Shah. A Memoir’ 2004
^ Pahlavi, Farah. ‘An Enduring Love: My Life with the Shah. A Memoir’ 2004
^ Empress Farah's gown http://orderofsplendor.blogspot.com/2012/02/wedding-wednesday-empress-farahs-gown.html
^ a b c Pahlavi, Farah. ‘An Enduring Love: My Life with The Shah. A Memoir’ 2004
^ Queen of Iran Accepts Divorce As Sacrifice, The New York Times, 15 March 1958, p. 4.
^ a b "The World: Farah: The Working Empress". Time. 4 November 1974. Retrieved 2 May 2010.
^ http://www.mitpressjournals.org/doi/pdf/10.1162/leon.2007.40.1.20
^ Norman, Geraldine (13 December 1992). "Mysterious gifts from the East". The Independent (London). Retrieved 16 March 2012.
^ a b de Bellaigue, Christopher (7 October 2005). "Lifting the veil". The Guardian (London). Retrieved 2 May 2010.
^ Pahlavi, Farah. ‘An Enduring Love: My Life with The Shah. A Memoir’ 2004
^ a b "Iran: We Will Put American Art Treasures on Display - ABC News". Abcnews.go.com. 2008-03-07. Retrieved 2011-06-11.
^ "1978: Iran's PM steps down amid riots". BBC News. 5 November 1978. Retrieved 2 May 2010.
^ Mohammad Reza Pahlavi, Answer to History, Stein & Day Pub, 1980
^ Time Magazine: Shah’s Dilemma. http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,947015,00.html?promoid=googlep
^ Time Magazine: The Shah’s Flight. http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,921924-2,00.html
^ Pahlavi, Farah. ‘An Enduring Love: My life with Shah. A Memoir’ 2004
^ http://www.payvand.com/news/07/mar/1060.html
^ "Announcement of Birth". Reza Pahlavi. Retrieved 2011-08-05.
^ Elaine Sciolino, The Last Empress, The New York Times, 2 May 2004.
^ Reza Bayegan, "The Shah & She", National Review, 13 May 2004.
^ "Orders of Pahlavi dynasty". Retrieved 2011-011-28.
[edit]External links
A web site dedicated to Reza Shah Kabir (the great) including video clip and photos
Farah Pahlavi's official website
Farah Pahlavi, Iran's Ex-Empress, Receives the Anne Morrow Lindbergh Grace and Distinction Award 2005
Shahram Razavi's online photo album "Imperial Iran of the Pahlavi Dynasty"
Farah Pahlavi
House of Pahlavī
Born: 14 October 1938
Iranian royalty
Vacant
Title last held by
Sorayâ Esfandiyâri Queen consort of Iran
21 December 1959–1967 Became Empress
Preceded by
Herself as Queen Empress consort of Iran
1967 - 11 February 1979 Monarchy abolished
Iranian Revolution
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: Pahlavi dynasty1938 birthsLiving peopleIranian empressesIranian people of Azerbaijani descentIranian emigrants to the United StatesPeople from Greenwich, ConnecticutPeople from Potomac, MarylandPeople from New York CityMohammad Reza PahlaviIranian exilesRecipients of the Order of the Liberator General San MartinRecipients of the Decoration for Services to the Republic of AustriaGrand Cordons of the Order of Leopold (Belgium)Grand Collars of the Order of the Southern CrossKnights of the ElephantGrand Croix of the Légion d'honneurGrand Crosses Special Class of the Order of Merit of the Federal Republic of GermanyOrder of the Precious Crown membersKnights Grand Cross with Collar of the Order of Merit of the Italian RepublicRecipients of the Order of the Crown of the RealmKnights Grand Cross of the Order of the Netherlands LionKnights Grand Cross of the Order of St. OlavDames Grand Cross of the Order of Isabella the CatholicDames of the Order of the Royal House of ChakriRecipients of the Order of IndependenceRecipients of the Order of the Yugoslav StarOrder of the Queen of ShebaRecipients of the Order of the Seraphim
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
فرح پهلوی (پیش از ازدواج فرح دیبا؛ زادهٔ ۲۲ مهر ۱۳۱۷) که به شهبانو فرح پهلوی نیز شهرت دارد، همسر سوم محمدرضا پهلوی است که از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۲ بهمن ۱۳...
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
واژه نامه پهلوی ـ پارسی در ایران شناسی: واک ب فرهنگ واژه های پهلوی ، گردآوری از دکتر بهرام فره وشی، مکنزی (Mا)، ژاله آموزگار، احمد تفضلی و نیز واژه ها...