اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آباد

نویسه گردانی: ʼABAD
آباد. (اِخ ) نام شهری کوچک بر ساحل یمین نهر ناری در بلوچستان . || نام قصبه ٔ کوچکی در سند یعنی درشمال غربی هندوستان . || نام ناحیتی در ناحیه ٔ سبلان کوه نزدیک ارجاق و پیشکین . (نزهةالقلوب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۷۳۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۶ ثانیه
پناه آباد. [ پ َ ] (اِ) نام سکه ای که رئیس ایل جوانشیر در پناه آباد (یعنی قلعه ٔ شوشی ) ضرب کرد و به اسم پناه آبادی و سپس پناه آباد و پناه ...
بیجن آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر است که دارای 433 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
بهشت آباد. [ب ِ هَِ ] (اِ مرکب ) کنایه از دنیا است : چوسرو باش تهیدست فارغ از هر بدچو نخل باش ستوده در این بهشت آباد.سعدی .
بهشت آباد. [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کشکوئیه است که در شهرستان رفسنجان واقع شده است . دارای 400 تن سکنه می باشد. (از فرهنگ جغرافیائ...
بهمن آباد. [ ب َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کشکوئیه است که در شهرستان رفسنجان واقع است . دارای 450 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
بهمن آباد. [ب َ م َ ] (اِخ ) شهرکی است خرد [ از خراسان ] بر راه ری و اندر وی کشت و زرع بسیار است . (حدود العالم ).
بهمن آباد. [ ب َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مزینان است که در بخش داورزن شهرستان سبزوار واقع است و 1011 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ...
بهمن آباد. [ ب َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان زهان است که در بخش قاین شهرستان بیرجند واقع است و 153 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ...
تکین آباد. [ ت َ ] (اِخ ) تکیناباد از اقلیم سیم است ... شهری وسط است و هوایش به گرمی مایل و آبش از جبالی که در آن حدود است . میوه فراوان ...
تایب آباد. [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ تایاباد. تایباد. طایباد. طیبات . تائب آباد. رجوع به تایاباد و تایباد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.