اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آباد

نویسه گردانی: ʼABAD
آباد. (اِخ ) نام شهری کوچک بر ساحل یمین نهر ناری در بلوچستان . || نام قصبه ٔ کوچکی در سند یعنی درشمال غربی هندوستان . || نام ناحیتی در ناحیه ٔ سبلان کوه نزدیک ارجاق و پیشکین . (نزهةالقلوب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۷۳۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
تچین آباد. [ ت َ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه است که در دوهزارگزی جنوب خاوری اشنویه در مسیر راه ارابه رو نرژآب...
تراب آباد. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان انار است که در شهرستان رفسنجان و هشتادوسه هزارگزی شمال باختری رفسنجان و چهارهزارگزی شوسه ٔ رفسنجان ...
اصیل آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهیست جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 12 هزارگزی جنوب باختر شهریار. محلی جلگه ، معتدل و سکنه ٔ آن 260 تن است ...
اعظم آباد. [ اَ ظَ ] (اِخ )ده کوچکی است از دهستان در کاسعیده از بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . در این ده معدن نفت وجود دارد و اهالی با طری...
اعظم آباد. [ اَ ظَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو از شهرستان شاهرود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
افضل آباد. [اَ ض َ ] (اِخ ) دهی از دهستان القوراست بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو. کلاته ٔ محمدبیک ، کلاته ٔ پائی...
افضل آباد. [اَ ض َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قصبه بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.
افضل آباد. [ اَ ض َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیس آباد بخش شوسف شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 155 تن است . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اه...
افضل آباد. [ اَ ض َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.
افضل آباد. [ اَ ض َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.