اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آبی

نویسه گردانی: ʼABY
آبی . (ص نسبی ) برنگ آب . کبود. ازرق . نیلی . نیلگون . نیلوفری . کوود. آبیو. رنگ کبود روشن . و گاه آبی آسمانی گویند و از آن آبی سخت روشن خواهند و این همان آسمانجونی و آسمانگونه است . و آبی سیر گویند و از آن آبی پررنگ و گرفته اراده کنند و مقابل آن آبی روشن است . || منسوب به آب . مائی :
در تن خود بنگر این اجزای تن
از کجا جمع آمدند اندر بدن
آبی و خاکی ّ و بادی وآتشی
عرشی و فرشی ّ ورومی ّ و کشی .

مولوی .


|| آنچه از گیاه و حیوان که در آب باشد، مقابل خاکی : اسب آبی . مار آبی . نباتات آبی :
با غم مرگ کس نباشد خوش
آبیان را چه عیش در آتش ؟

مکتبی .


- زراعت آبی ؛ زرع مسقوی و مسقاوی . مقابل دیم و دیمی یعنی مظمی .
- ساعت آبی ؛ ظرفی بوده بدرجات بخش شده که پر آب می کرده اند و از چکیدن آب بحدی معلوم زمان را می پیموده اند.
- مثلثه ٔ آبی و بروج آبی ؛ در اصطلاح اهل تنجیم برجهای سرطان و عقرب و حوت باشد.
|| آنکه باچرخ و ارابه آب بخانه ها برد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ابن ابی داود. [ اِ ن ُ اَ وو] (اِخ ) ابوبکربن سلیمان ابی داود سجستانی . از بزرگان محدثین و فقهاء و ثقه است . وفات او به سال 316 هَ .ق . و از...
ابن ابی دبوس . [ اِ ن ُ اَ ؟ ] (اِخ ) عثمان مراکشی . فرزند ابودبوس حکمران اخیر سلسله ٔ بنی عبدالمؤمن بوده . چون در 658 هَ .ق . پدرش مقتول و ...
ابن ابی دواد. [ اِ ن ُ اَ دُ ](اِخ ) قنسرینی احمدبن ابی دواد فرج بن جریر (160-240 هَ .ق .). از دانشمندان عهد خود و قاضی القضاة بود. شعرا و اهل ...
ابن ابی رمثه . [ اِ ن ُ اَ رِ ث َ ] (اِخ ) طبیب و جراحی به زمان رسول صلی اﷲعلیه وآله و بشرف صحبت آن حضرت نائل گردیده و خواسته است سِلعه ٔ...
ابن ابی رافع. [ اِ ن ُ اَ ف ِ ] (اِخ ) ابوالحسن . منجّم ، و کتاب الطلوع از اوست . (ابن الندیم ). و در تاریخ الحکماء قفطی نام کتاب را کتاب الطوالع...
ابن ابی رافع. [ اِ ن ُ اَ ف ِ ] (اِخ ) علی بن ابی رافع. اصلاً ایرانی و از صحابه ٔ رسول و خزینه دار حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. او و...
ابن ابی رباح . [ اِ ن ُ اَ رَ ] (اِخ ) ابومحمد عطأبن ابی رباح . تابعی .وفات 115 هَ .ق . از غیر نژاد عرب و در مکه بفقه مشهور گردیده و نام او ...
ابن ابی ربیع. [ اِ ن ُاَ رَ ] (اِخ ) عبیداﷲبن احمد قرشی اندلسی ، مکنی به ابوالحسین (599-688 هَ .ق .). نحوی و ادیب . متولد دراشبیلیه ۞ . نحو ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قصر ابی الخصیب . [ ق َ رُ اَبِل ْ خ َ ] (اِخ ) در بیرون شهر کوفه نزدیک سدیر واقعاست . این قصر یکی از تفریحگاههایی است که بر شهر نجف مشرف است...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.