اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آبی

نویسه گردانی: ʼABY
آبی . (ص نسبی ) برنگ آب . کبود. ازرق . نیلی . نیلگون . نیلوفری . کوود. آبیو. رنگ کبود روشن . و گاه آبی آسمانی گویند و از آن آبی سخت روشن خواهند و این همان آسمانجونی و آسمانگونه است . و آبی سیر گویند و از آن آبی پررنگ و گرفته اراده کنند و مقابل آن آبی روشن است . || منسوب به آب . مائی :
در تن خود بنگر این اجزای تن
از کجا جمع آمدند اندر بدن
آبی و خاکی ّ و بادی وآتشی
عرشی و فرشی ّ ورومی ّ و کشی .

مولوی .


|| آنچه از گیاه و حیوان که در آب باشد، مقابل خاکی : اسب آبی . مار آبی . نباتات آبی :
با غم مرگ کس نباشد خوش
آبیان را چه عیش در آتش ؟

مکتبی .


- زراعت آبی ؛ زرع مسقوی و مسقاوی . مقابل دیم و دیمی یعنی مظمی .
- ساعت آبی ؛ ظرفی بوده بدرجات بخش شده که پر آب می کرده اند و از چکیدن آب بحدی معلوم زمان را می پیموده اند.
- مثلثه ٔ آبی و بروج آبی ؛ در اصطلاح اهل تنجیم برجهای سرطان و عقرب و حوت باشد.
|| آنکه باچرخ و ارابه آب بخانه ها برد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ابن ابی الشوک . [ اِ ن ُ اَ بِش ْ ش َ ] (اِخ ) ابوالفارس سرخاب بن بدر. از امرای طغرل بک و برکیارق بن ملکشاه سلجوقی ، از نژاد کرد. در شهرزور و ا...
ابن ابی الصقر. [ اِ ن ُ اَ بِص ْ ص َ ] (اِخ ) ابوالحسن محمدبن علی بن الحسن بن عمر واسطی . فقیه شافعی . شاگرد ابواسحاق شیرازی در فقه . لکن به ...
ابن ابی العقب . [ اِن ُ اَ بِل ْ ع َ ق ِ ] (اِخ ) یحیی بن عبداﷲ. بگفته ٔ اغانی وجودی موهوم است و با وجود این نامش همه جا مشهورو اخبار ملاحم ...
ابن ابی البغل . [ اِ ن ُ اَ بِل ْ ب َ ] (اِخ ) محمدبن یحیی ، مکنی به ابوالحسین اصفهانی . وزیر مقتدر. مترسلی بلیغ و شاعری نیکوقریحه . دیوان رسا...
ابن ابی الثلج . [ اِ ن ُ اَ بِث ْ ث َ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن احمدبن محمدبن ابی الثلج الکاتب . متمایل به تشیع و صاحب روایت بسیار از عامه .او م...
ابن ابی الخیر. [ اِ ن ُ اَ بِل ْ خ َ ] (اِخ ) رشیدالدوله فضل اﷲ همدانی . طبیبی یهودی در زمان مغول بود و از راه طبابت مال فراوان به دست کرد...
ابن ابی الساج . [ اِ ن ُ اَ بِس ْ سا ] (اِخ ) افشین محمدبن دیوداد. او یکی از عمال خلفای عباسی در ارمنستان و جبال بود. در 276 هَ .ق . بحرب ا...
ابن ابی السرح . [ اِ ن ُ اَ بِس ْ س َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ابی السرح الکاتب . او راست : کتاب العلم و ماجاء فیه و نیز رسائلی .
ابن ابی منصور. [ اِ ن ُ اَ م َ ] (اِخ ) در حسن ادب مرتبتی عالی داشته و از اوست : کتاب اغانی بترتیب الفبائی . کتاب المعاریض . کتاب الطبیخ . کت...
ابن ابی هریره . [ اِ ن ُ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) ابوعلی . از علمای شافعی . او راست : کتاب المسائل . کتاب التعلیق فی الفقه و المسائل . (ابن الندیم )...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.