آسان
نویسه گردانی:
ʼASAN
آسان . (اِ) در بعض فرهنگها به معنی بنیان آمده است چنانکه آسال را نیز به همین معنی آورده اند و آن اشتباهی است که از غلط خواندن بیت ابوشکور دست داده است . رجوع به آسال و آسان فکن شود.
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عسان .[ ع َس ْ سا ] (اِخ ) قریه ای است از نواحی حلب و در حدود یک فرسخ با حلب فاصله دارد. (از معجم البلدان ).
عسان . [ ع ُ ] (اِخ ) بطنی است از صدف ، و منسوب بدان عسانی شود. (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عسانی شود.
عثان . [ ع ُ ] (ع اِ) غبار. || دود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
عثان . [ ع ُ ] (اِخ ) موضعی است مذکور در کتاب بنی کنانة. (معجم البلدان ).
اثان . [ اَ ] (اِخ ) ابن نعیم . تابعی است .