اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۶ ثانیه
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن عرام بن احمد ربعی اسوانی . عالم و ادیب مصری بود و در سال 580 هَ . ق . درگذشت . و او را تألیفات ...
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن میمون ربعی دمشقی ، مشهور به ابن ابی زروان ، محدث وحافظ بود. در سال 362 هَ . ق . متولد شد و...
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن عدلان بن حمادبن علی ربعی موصلی ، ملقّب به عفیف الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی موصلی شود.
علی ربعی . [ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن عیسی بن فرج بن صالح ربعی شیرازی الاصل بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به کمال الدین و منعوت به ا...
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن صافی بن شجاع ربعی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . مورخ و ساکن دمشق بود و در سال 435 یا 444 هَ . ق ...
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن محمد ربعی ، مشهور به لخمی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود.
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن محمودبن حسن بن نبهان یشکری ربعی . رجوع به علی یشکری شود
علی ربعی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) ابن مقرب بن منصوربن مقرب بن حسن بن عزیزبن ضبار ربعی عیسونی احسائی ، ملقّب به جمال الدین و مکنّی به ابوع...
علی خراط. [ ع َی ِ خ َرْ را ] (اِخ ) ابن عثمان خراط، ملقّب به علاءالدین . وی در سال 739 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او را خطبه ها و مقاماتی است...
علی خنجی . [ ع َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) ابن روزبهان بن محمد خنجی ، ملقّب به زین الدین . عالم و جامع علوم منقول و معقول بود. وی در ماه صفر سال 70...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.