گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلی نویسه گردانی: ʼALY آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۸ ثانیه واژه معنی علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْمی ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن حسن بن حسین بن بابویه قمی رازی . محدث و حافظ و راوی و مورخ و فقیه بود. وی در سال... علی قمی علی قمی . [ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن محمدبن علی خزاز رازی قمی . مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی خزاز شود. علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن موسی بن یزداد (یا یزید) قمی نیشابوری حنفی . مکنی به ابوالحسن . وی فقیه و اصولی و محدث و ج... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) شهریاری . رجوع به علی شهریاری شود. علی قول علی قول . [ ع َ لا ق َ لِن ْ ](ع ق مرکب ) بنابه گفته ای . بنابه روایتی . به قولی . علی کاهی علی کاهی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام ، بخش قلعه نو، شهرستان شاهرود. دارای 100 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. و مح... علی کانی علی کانی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنار بروژ، بخش صومای ، شهرستان ارومیّه . دارای 153 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول... علی کران علی کران . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق ، بخش مرکزی شهرستان خیاو و دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین میشود. و محصول آ... علی رنگی علی رنگی . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک ، بخش قاین ، شهرستان بیرجند. واقع در 51 هزارگزی شمال باختری قاین . ناحیه ای است کوهس... علی رقی علی رقی . [ع َ ی ِ رَق ْ قی ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی ، مشهور به ابن عصار و مکنّی به اب... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۲۰ ۲۲۱ ۲۲۲ ۲۲۳ ۲۲۴ صفحه ۲۲۵ از ۵۷۹ ۲۲۶ ۲۲۷ ۲۲۸ ۲۲۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود