اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۲ ثانیه
علی طنجی . [ ع َ ی ِ طَ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن تمیم طنجی مکناسی . فقیه و حافظ و عالم فرایض بود و در سال 734 هَ . ق . درگذشت . او راست : ت...
علی طوبی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن طوبی . مکنی به ابوالحسن . ادیب و نویسنده و شاعر و معاصر معزبن بادیس بود. وی به مشرق نیز سفر کرد. ...
علی طوری . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ طوری مصری حنفی . فقیه قرن دهم هجری بود و در سال 1004هَ . ق . در مصر درگذشت . او راست : ذخیرالناظر، در...
علی طوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ملقب به علاءالدین .متوفی در 860 هَ . ق . رجوع به علاءالدین طوسی شود.
علی طوسی .[ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمد اسدی طوسی . مکنی به ابونصر. شاعر مشهور. رجوع به اسدی (علی بن احمد...) شود.
علی طوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن اسحاق طوسی . وی پدر خواجه نظام الملک و از عمال دیوان سلجوقیان بود و به سخاوت و کرم و مروت شهرت داشت . ...
علی طوسی . [ ع َی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سنان طوسی تیمی . مکنی به ابوالحسن . از بزرگان علمای کوفه . رجوع به طوسی (ابوالحسن علی ...) و معج...
علی طوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن رضابن محمدبن حمزه ٔ حسینی موسوی طوسی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان . ادیب و شاعر بو...
علی طیبی . [ ع َ ی ِ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) ابن عیسی اردبیلی انصاری . رجوع به علاءالدین طیبی شود.
علی ظفری . [ ع َ ی ِ ظَ ف َ ] (اِخ )ابن عقیل بن محمدبن عقیل بغدادی ظفری حنبلی . مکنی به ابوالوفاء. علاوه بر کتاب الفنون و کتاب الواضع که در...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.