اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۳.۶۸ ثانیه
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد قزوینی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به تاج الدین . رجوع به علی قزوینی شو...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بهاءالدین بغدادی حنبلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . فقیه و محدث بود که در حدو...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالحمید هیتی بغدادی دمشقی صالحی . رجوع به علی هیتی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بغدادی حنفی ، مشهور به آمدی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی آمدی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمودبن ابی العزبن احمدبن اسحاق بن ابراهیم کازرونی بغدادی شافعی ، ملقّب به ظهیرالدین . رجوع...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتائی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام . رجوع به ابن ب...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ )ابن محمدالشاه الظاهری بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن الشاه الظاهری و علی (ابن محمد...) شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد بغدادی ، ملقّب به علأالدین . مفسر و فقیه قرن هشتم هجری است که در سال 741 هَ . ق . درگذشت . ا...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعیدبن عبداﷲبن حسین سویدی بغدادی عباسی ، مکنّی به ابوالمعالی . رجوع به علی سویدی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ أثرم بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم و علی (ابن مغیره ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.