اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۴ ثانیه
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمدآل حاجی بلادی قطیفی بحرانی . رجوع به علی حاجی شود.
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن درویش بن حاتم بحرای قدمی ، ملقب به زین الدین . محدث و فقیه و اصولی بود و علم حدیث را در...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بحرانی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به جمال الدین یا کمال الدین . حکیم قرن هفتم هجری بود و ...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالصمدبن محمدبن علی بن یوسف بن سعید مقشاعی اصبعی بحرانی . رجوع به علی اصبعی شود.
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تستری بحرانی ، فقیه امامی . وی در بحرین متولد شد سپس به مطرح رفت و از آنجا به النگه ...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عدنان بحرانی . وی شاعر بود و در اواخر عمر ساکن بصره گشت و در سال 1355 هَ . ق . درگذشت . او را دیوان شع...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی جبعی بحرانی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی موسوی شود.
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن احمد بحرانی . فقیه و متکلم قرن یازدهم هجری است . او راست : 1 - کتابی در فقه . 2 - منار...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن اسماعیل بن محمدبن علی بن احمدبن هاشم بن علوی بن حسین غریفی موسوی بحرانی . رجوع به ع...
علی ببلاوی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن محمدبن احمدبن معوض حسینی ببلاوی مالکی ادریسی اشعری . وی در رجب سال 1251 هَ . ق . د...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.