اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آماس

نویسه گردانی: ʼAMAS
آماس . (اِ) آماه . وَرَم . تورّم .باد. نَفخ . برآمدگی . پف کردگی . تَهَبﱡج :
لیکن از راه عقل هشیاران
بشناسند فربهی زآماس .

ناصرخسرو.


مُتنبی نکو همی گوید
بازدانید فربهی زآماس .

مسعودسعد.


و زنان از بهر درد و آماس رحم پنبه بدان تر کنند و برگیرند عظیم سود کند. (نوروزنامه ).
بسی فربه نماید آنکه دارد
نمای فربهی از نوع آماس .

سنائی .


عقل را حایل جحیم شناس
نبود همچو فربهی آماس .

سنائی .


کسی که چشم خرد دارداز اکابر عصر
نظر بحالت او می کنم ز روی قیاس
بعینه ٔ مثلش آن حریص محروم است
که بازمی نشناسد ز فربهی آماس .

ابن یمین .


وفعل آن آماسیدن و آماس کردن و آماس گرفتن . و در متعدی آماسانیدن است .
- آماس لهات ، آماس مزمن لهات ؛ افتادن زبان کوچک .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آماس . (ع اِ) ج ِ اَمْس .
آماس کش . [ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) (اصطلاح طب ) هَوکش . ضِد وَرم .
عماس . [ ع َ ] (ع مص ) سخت گردیدن و سیاه و تاریک گشتن روز. عَماسة. عَمس . عَمَس . عُموس . عُموسة. (از تاج العروس ) (از متن اللغة). رجوع به عم...
عماس . [ ع ِ ] (اِخ ) روز سوم از ایام جنگ قادسیه را «یوم عماس » میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق ا...
عماص . [ ع َ ] (ع ص ) روز نیک تاریک . (منتهی الارب ). روز سخت و شب نیک تاریک . (ناظم الاطباء). یوم عماص بمعنای یوم عماس است . (از تاج الع...
اس ام اس. «SMS»، مخففِ عبارتِ انگلیسی «Short Message Service»، یا «Short Messaging Service» است. در واژه نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عبارت «خدمات...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.