عماص
نویسه گردانی:
ʽMAṢ
عماص . [ ع َ ] (ع ص ) روز نیک تاریک . (منتهی الارب ). روز سخت و شب نیک تاریک . (ناظم الاطباء). یوم عماص بمعنای یوم عماس است . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). رجوع به عَماس شود. ج ، عُمص ، عُمُص . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عماس . [ ع َ ] (ع مص ) سخت گردیدن و سیاه و تاریک گشتن روز. عَماسة. عَمس . عَمَس . عُموس . عُموسة. (از تاج العروس ) (از متن اللغة). رجوع به عم...
عماس . [ ع ِ ] (اِخ ) روز سوم از ایام جنگ قادسیه را «یوم عماس » میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق ا...
آماس . (اِ) آماه . وَرَم . تورّم .باد. نَفخ . برآمدگی . پف کردگی . تَهَبﱡج : لیکن از راه عقل هشیاران بشناسند فربهی زآماس . ناصرخسرو.مُتنبی نکو ه...
آماس . (ع اِ) ج ِ اَمْس .
آماس کش . [ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) (اصطلاح طب ) هَوکش . ضِد وَرم .
اس ام اس. «SMS»، مخففِ عبارتِ انگلیسی «Short Message Service»، یا «Short Messaging Service» است. در واژه نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عبارت «خدمات...