عماس
نویسه گردانی:
ʽMAS
عماس . [ ع َ ] (ع مص ) سخت گردیدن و سیاه و تاریک گشتن روز. عَماسة. عَمس . عَمَس . عُموس . عُموسة. (از تاج العروس ) (از متن اللغة). رجوع به عماسة، عمس ، عموس و عموسة شود. || (ص ) جنگ سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). حرب عماس ؛ جنگ شدید و سخت . (از لسان العرب ). || روز تاریک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). یوم عماس ؛ روز تاریک . (از لسان العرب ). || شب نیک تاریک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). لیلة عماس ؛ شب تاریک . (از لسان العرب ). || کار دشوار بی سروپای . (از منتهی الارب ). کار دشوار بی سروته . (ناظم الاطباء). امر عماس ؛ کار دشوار و تاریک که ندانند از کجا راه بدان برند. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عَمس . عموس . مُعمَّس . (لسان العرب ) (تاج العروس ). رجوع به عموس و معمس شود. || هرچه بدان راهی نباشد. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة). ج ، عُمس ، عُمُس . (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). || شیر بیشه ٔ درشت اندام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسد عماس ؛شیر سخت و شدید. (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || داهیه و زیرک . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) بلا و سختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
عماس . [ ع ِ ] (اِخ ) روز سوم از ایام جنگ قادسیه را «یوم عماس » میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق ا...
عماص . [ ع َ ] (ع ص ) روز نیک تاریک . (منتهی الارب ). روز سخت و شب نیک تاریک . (ناظم الاطباء). یوم عماص بمعنای یوم عماس است . (از تاج الع...
آماس . (اِ) آماه . وَرَم . تورّم .باد. نَفخ . برآمدگی . پف کردگی . تَهَبﱡج : لیکن از راه عقل هشیاران بشناسند فربهی زآماس . ناصرخسرو.مُتنبی نکو ه...
آماس . (ع اِ) ج ِ اَمْس .
آماس کش . [ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) (اصطلاح طب ) هَوکش . ضِد وَرم .
اس ام اس. «SMS»، مخففِ عبارتِ انگلیسی «Short Message Service»، یا «Short Messaging Service» است. در واژه نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عبارت «خدمات...