اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آمر

نویسه گردانی: ʼAMR
آمر. [ م ِ ] (ع ص ) فرماینده . فرمانده . کارفرما. صاحب امر. ج ، آمِرین . || (اِ) ششم روز از ایام عجوز یا چهارم روز آن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
عمر مخزومی . [ ع ُ م َ رِ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعه ٔ مخزومی قرشی ، مکنی به ابوالخطاب . وی در روزگار خود دقیق ترین و لطیف ترین شعرای ...
عمر مخزومی . [ ع ُ م َ رِ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ (ابی سلمة) بن عبدالاسد مخزومی . وی صحابی بود و بسال دوم هجری در حبشه متولد گشت و پیغمبر (ص )...
عمر شطرنجی . [ ع ُ م َ رِ ش ِ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز شطرنجی ، مکنی به ابوحفص . وی شاعر و ادیب و از مقربان علیة دختر مهدی عباسی بود. و او را...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عمر هنتاتی . [ ع ُ م َ رِ هَِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن عبدالواحد. رجوع به ابوحفص (عمربن یحیی اول ...) و عمر حفصی (ابن یحیی بن ...) شود.
عمر هنتاتی . [ ع ُ م َ رِ هَِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن محمد. رجوع به عمر حفصی شود.
عمر مسعودی . [ ع ُ م َ رِ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم . رجوع به عمر عبدوی شود.
عمر مؤمنی . [ ع ُ م َ رِ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن یوسف . رجوع به عمر موحدی (ابن اسحاق بن ...) شود.
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبد العزی) که در میان اهل تسنن به عمر فاروق نیز معروف است، از صحابه محمد و از قدرتمندترین خلیفه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.