آمر
نویسه گردانی:
ʼAMR
آمر. [ م ِ ] (ع ص ) فرماینده . فرمانده . کارفرما. صاحب امر. ج ، آمِرین . || (اِ) ششم روز از ایام عجوز یا چهارم روز آن .
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
عمر سهروردی . [ ع ُ م َ رِ س ُ رَ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عمویه ٔ قرشی تیمی بکری سهروردی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به شهاب الدین . فقی...
عمر زعفرانی . [ ع ُ م َ رِ زَ ف َ] (اِخ ) ابن جعفربن محمد زعفرانی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به دومی ̍. از ادیبان و دانایان به علوم مختلف ...
عمر فاکهانی . [ ع ُ م َ رِ ک ِ ] (اِخ ) ابن علی بن سالم . رجوع به تاج الدین (فاکهانی ...) و عمر (ابن علی بن ...) شود.
عمر عینتابی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ](اِخ ) ابن احمد عینتابی رومی . ملقب به قصوری . ادیب و نظم سرا بود و در سال 1140 هَ .ق . درگذشت . وی تحفةالشاهدی...
عمر قره داغی . [ ع ُ م َ رِ ق َ رَ ] (اِخ ) (ملا...) وی عالم در نحو و منطق و تفسیر بود. در سال 1213 هَ .ق . در قره داغ متولدشد و به سال 1281 هَ...
قصر ابن عامر. [ ق َ رُ اِ ن ِ م ِ ] (اِخ ) از نواحی مکه است . عمربن ابی ربیعه در اشعار خود از آن یاد کرده است . (معجم البلدان ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شخصیت افسانهای قصه حمزه. برای قصه حمزه رجوع شود به حمزه آذرک شاری.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.