گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آوند نویسه گردانی: ʼAWND آوند. [ وَ ] (اِ) وعاء، که بفرانسه وِسو ۞ گویند. (فرهنگستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی آوند آوند. [ وَ ] (اِ) (از: آو، آب + وند، خنور) اناء. ظرف . خنور. وعاء. باردان . || کوزه ٔ آب . ظرف شراب . کوزه ٔ شراب . خنور آب . (المعجم ) : چون آب ... آوند آوند. [ وَ ] (اِ) دلیل . بیّنه . (برهان ). حجت : چنین گفت با پهلوان زال زرگر آوند خواهی به تیغم نگر. فردوسی . ۞ || آونگ : بر بستر غم خفت ... آوند آوند. [ وَ ] (پسوند) َاوند. وَند. مند. اومند. دارا. صاحب . مالک . و شاید وند در زین آوند و ستاوند و ستناوند از این قبیل باشد، و در کلمات خداوند و پ... آوند آوَند. الف. ظرف. ب. کوزة آب یا شراب. پ. لوله هایی که شیرة خام را از ریشه به برگ ها می رساند. (منبع: فرهنگ فارسی معین) پیش آوند پیش آوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) ۞ پیشاوند. مقابل پس آوند. ۞ لاحقه . مزید مقدم ؛ مزید مقدمی که پیش از کلمه درآید و معنی آن کلمه را دگرگون سازد ... ستون آوند ستون آوند. [ س ُ آ وَ ] (اِ مرکب ) صفه ٔ بلند. (آنندراج ). اسحاق آوند اسحاق آوند. [ اِ وَ ] (اِخ ) موضعی در جنوب بیستون (بهستان ) و در آنجا نقشی از آثار عهد ماد مانده که قدمت آن بقرن هشتم ق . م . میرسد و اکنون ... آوند گیاهان آوند گیاهان. رجوع شود به واژه آوند (بخش پ). گیاه بدون آوند این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اوند اوند. [ اَ وَ ] (اِ) ظرف و آوند. (ناظم الاطباء). ظرف و اناء. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به آوند شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود