اً
نویسه گردانی:
ʼ
اً.[ -ََن ْ ] (ع پسوند) علامت نصب در زبان عرب . تا: ابداً؛ تا ابد. || از: اصلاً؛ از اصل . || علی الَ : غفلتاً؛ علی الغفله . || از روی : ارفاقاً؛ از روی ارفاق . لطفاً؛ از روی لطف . علماً؛ از روی علم . تفضلاً؛ از روی تفضل . || بالَ : فرضاً؛ بالفرض . || ب : تدریجاً؛ بتدریج . || فی الَ : فوراً؛ فی الفور. || برحسب : اتفاقاً؛ برحسب اتفاق . و این نصب را در همه جا در قافیه به «آ» تبدیل توان کرد. برای فتحه که در آخر اسماء دلالت بر عهد کند رجوع به «هَ » شود.
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۹ ثانیه
تیغ زن ، کسی که سیرمونی نداره ، کسی که پول پسر هارو میگیره و برای خودش خرج میکنه ، کسی که کامیار رو بی پول کرد ،
(نوع : پهلوی )
معنی : ملکه گلهای جنگلی
پانته آ. همان پان ته آ می باشد. او زن زیبایی بود از اهالی شوش که بعد از به اسارت در آمدن به دست مادها در خیمهٌ ممتاز و باشکوهی به کوروش کبیر ارائه گر...
گودهآ (Gudea) (فرمانروایی ۲۱۴۴-۲۱۲۴ (پیش از میلاد)) یکی از فرمانروایان میانرودان جنوبی بود.
او فرمانروای (به بابلی: اِنسی) شهر لاگاش بود. انگاشته م...
پان ته آ - به لغت ایرانی به معنی نگهبان نیرومند (گرد آفرید) یا نگهبان فرد نیرومند را میدهد.
اصل یونانی آن ، یعنی دارای وحدت وجود با خدا یا تمام مزد...
یغفر ا. [ ی َ ف ِ رُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا بیامرزاد. (یادداشت مؤلف ).- یغفر اﷲ لی و لکم ؛ بیامرزاد خدا من و شما هر دو را. (نا...
لعنه ا. [ ل َ ع َ ن َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ نفرینی ) لحاه اﷲ. خدای تعالی او را لعنت کند. این جمله را معمولاً در فارسی بعد از نام کفار...
کلیم ا. [ ک َ مُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب حضرت موسی . (ناظم الاطباء). کلیم . لقب موسی علیه السلام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : صد هزاران طفل ...
گوده آ. [ دِ ] (اِخ ) ۞ شاهزاده ٔ سومری لاگاش ۞ در قرن سوم ق . م . که مجسمه های متعددی از او در لوور است . رجوع به گودآ شود.