اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اً

نویسه گردانی: ʼ
اً.[ -ََن ْ ] (ع پسوند) علامت نصب در زبان عرب . تا: ابداً؛ تا ابد. || از: اصلاً؛ از اصل . || علی الَ : غفلتاً؛ علی الغفله . || از روی : ارفاقاً؛ از روی ارفاق . لطفاً؛ از روی لطف . علماً؛ از روی علم . تفضلاً؛ از روی تفضل . || بالَ : فرضاً؛ بالفرض . || ب : تدریجاً؛ بتدریج . || فی الَ : فوراً؛ فی الفور. || برحسب : اتفاقاً؛ برحسب اتفاق . و این نصب را در همه جا در قافیه به «آ» تبدیل توان کرد. برای فتحه که در آخر اسماء دلالت بر عهد کند رجوع به «هَ » شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۷ ثانیه
یا ولی ا. [ وَ لی یُل ْ لاه ](اِ مرکب ) در تداول عوام ، فرنی . (یادداشت مؤلف ).
جاودان-پایدار
آ بی بی.[a bi bi]. مادر مادر بزرگ. در منطقه بنادکوک یزد تلفظ می شود.
پان ته آ. [ت ِ ] (اِخ ) گزنفون در کتاب 4، فصل 2 آرد که : در خلال این احوال مادیها غنائم را تقسیم کردند و برای کوروش خیمه ٔ باشکوهی با تمام ...
تولچه آ. [ چ ِ ] (اِخ ) ۞ شهری است در کشور رومانی که بر رأس دلتای دانوب واقع است و 21600 تن سکنه دارد. (از لاروس ).
تبارک ا. [ ت َ رَکَل ْ لاه ] ۞ (ع جمله ٔ فعلیه ، صوت مرکب ) پاک و منزه است خدا. (از اقرب الموارد)(از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاط...
حرسه ا. [ ح َ رَ س َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) و یا حرسها اﷲ. خدای تعالی او را حراست فرمایاد. صانه اﷲ عن الحدثان . دعائیست که غال...
اعلاه ا. [ اَ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا آن را بلند گرداناد. جمله ای است که بیشتر بصورت معترضه و برای دعا در ضمن عبارات فار...
استغفر ا. [ اَ ت َ ف ِ رُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ، صوت مرکب ) بخشایش می جویم از خدای : نگوید این چنین جز گبر گمراه ازین گفتارها استغفر اﷲ. ن...
اصلحک ا. [ اَ ل َ ح َ کَل ْلاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) توفیق دهد خدای ترا به نیکودینی ، یا خدا ترا اصلاح کند. دعایی است : عمران گفت : اص...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.