اً
نویسه گردانی:
ʼ
اً.[ -ََن ْ ] (ع پسوند) علامت نصب در زبان عرب . تا: ابداً؛ تا ابد. || از: اصلاً؛ از اصل . || علی الَ : غفلتاً؛ علی الغفله . || از روی : ارفاقاً؛ از روی ارفاق . لطفاً؛ از روی لطف . علماً؛ از روی علم . تفضلاً؛ از روی تفضل . || بالَ : فرضاً؛ بالفرض . || ب : تدریجاً؛ بتدریج . || فی الَ : فوراً؛ فی الفور. || برحسب : اتفاقاً؛ برحسب اتفاق . و این نصب را در همه جا در قافیه به «آ» تبدیل توان کرد. برای فتحه که در آخر اسماء دلالت بر عهد کند رجوع به «هَ » شود.
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
آجرکم ا. [ ج َ رَ ک ُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدایتان مزد دهاد.
شم-ع جهان . [ ش َ ع ِ ج َ ] (اِخ ) نام برادر محمدخان ، خان کاشغر. در اوایل قرن نهم هجری می زیست . (یادداشت مؤلف ).
حفظکم ا. [ ح َ ف ِ ظَ ک ُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا نگاه دارد شما را. خدا نگهدار شما باد!
قاتلهم ا. [ ت َ ل َ هَُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ نفرینی ) در مقام نفرین گفته شود. خدا بکشد ایشان را. یلعنهم اﷲ و یخزیهم .
میرفضل ا. [ ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) نام محلی کنار راه مشهد به شیروان میان برج و قلعه خواجه در 182930 گزی مشهد. (یادداشت مؤلف ).
میرلطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 33هزارگزی شمال خاور کوهپایه با 226 تن سکن...
یرحمک ا. [ ی َ ح َ م ُ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) دعایی است که عطسه کننده را گویند به معنی «خداوند ترا رحمت کند و ببخشاید». (از ی...
وفقکم ا. [ وَف ْ ف َ ق َ ک ُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) موفق باشید. خداوند موفق بدارد شما را.
یهدیک ا. [ ی َ ی َ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) هدایت کند تو را خدا. خداوند تو را به راه راست دارد.
ما انزل ا. [ اَ زَ لَل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آنچه خدای تعالی فرستاده است از کتاب و احکام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).