اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوعلی

نویسه گردانی: ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن مأمون . پدر ابوعلی . مأمون خوارزمشاه بود و چون درگذشت پسر او موسوم به ابی علی بجای پدر نشست و برای استحکام امر خویش خواهر محمودبن سبکتکین را بخواست و بزنی کرد و تا بزیست قاعده ٔ مصادقت میان او و محمود برقرار بود و پس از وی برادر وی مأمون بن مأمون بجای او خوارزمشاهی یافت و مخلّفه ٔ برادر را خطبه کرد و محمود بدان رضا داد و آنگاه که ینالتکین با رؤسای دیگر سپاه ، خوارزمشاه مأمون بن مأمون را بکشتند محمود بنام خونخواهی شوهرخواهر لشکر بخوارزم کشید و کشندگان مأمون را بسزا رسانید و مملکت خوارزم را ضمیمه ٔ ملک خویش کرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن عبداﷲبن شبل بغدادی . رجوع به ابن شبل شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن ناصرالحق . رجوع به محمدبن حسین ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) محمدبن سعید قشیری . رجوع به محمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالوهاب الجبائی . رجوع به ابوعلی جبائی شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبیداﷲبن یحیی بن خاقان . رجوع به ابن خاقان و رجوع به تجارب السلف ص 205 و دستورالوزراء ص 76 شود.
ابوعلی . [اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عروس . رجوع به محمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن علی الفیاض الکاتب ... رجوع به محمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ )محمدبن علی بن حسین بن مقله . رجوع به ابن مقله شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن لیث . رجوع به محمد... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) محمدبن فرات کوفی . از روات حدیث است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.