اثم
نویسه گردانی:
ʼṮM
اثم . [ اِ ] (ع اِ) گناه . ذنب . وزر. بزه . جناح . معصیت . جرم . خطا. عصیان . ناشایست . || می . باده . (منتهی الارب ). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. (منتهی الارب ). || آنچه که تحرز و اجتناب ازآن شرعاً و طبعاً واجب باشد. (تعریفات ). ج ، آثام .
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
منابع و اسناد تاریخی که ریشه اسم آناهل رو داره
نگاه کنید به: ریشه شناسی واژه ی اسکندر در همین لغتنامه
و همینطور ، در هنگام ، ("ضمینه" از مصدر "ضمن" می آید) چنین لغتی در فارسی نداریم