اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احد

نویسه گردانی: ʼḤD
احد. [اَ ح َ ] (ع ص ، اِ) یکی . یگانه . || یکم .
- احدی ؛ یک تن . هیچکس . کسی : عاجز نمیکند او را هیچ دشواری و مفر و گریزگاهی نیست هیچ احدی را از قضای او. (تاریخ بیهقی ).
|| کس . دیّار: ما فی الدّار اَحد؛ نیست در خانه کسی . (منتهی الارب ). || روز یکشنبه . ج ،آحاد، احدان و یا احد جمع ندارد. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عهد جدید. [ع َ دِ ج َ ] (اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پس از مسیح نوشته شده است . (از اقرب الموارد). انجیل . در مقابل عهد عتیق که تورات باشد. ...
عهد ذکری . [ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این اصطلاح در دستور زبان عرب به «ال » داده شده است هرگاه مصحوب آن ذکری باشد، مانند: «کما ...
عهد ذهنی .[ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سابقه ٔ ذهنی . معرفت ذهنی . شناخت ذهنی . || این اصطلاح در دستور زبان عربی به «ال » داده شده...
خلف عهد. [ خ ُ ف ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیمان شکنی . (یادداشت بخط مؤلف ).
عهد الست . [ ع َدِ اَ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زمان الست . روزی که خداوند خطاب به مردم گفت «اء لست ُ بربکم ۞ ». رجوع به الست شود : ا...
عهد بستن .[ ع َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پیمان بستن و معاهده کردن وقول دادن . (ناظم الاطباء). پیمان بستن . (فرهنگ فارسی معین ). قول و قرار گذارد...
عهد شباب. {عَ دِ شَ}. سالهای جوانی (بیشتر در اشاره به بر سی تا چهل سالگی). ///////////////////////////////////////////////////////////// شاهِدِ عهد شَ...
عهد عتیق . [ ع َ دِ ع َ ](اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است . تورات . مقابل عهد جدید که انجیل باشد. (از یادداشت مرحوم ده...
ولی عهد. [ وَ لی ی ِ ع َ ] (اِخ ) ولی العهد. لقب حضرت شیث پیغمبر علیه السلام . (مهذب الاسماء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.