گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) از امراء مسلم ماوراءالنهر از جانب خطا:دارای جهان احمد کین سقف فلک رادارنده کف اوست باستون دو بازو. شمس الدین منصوربن محمود اوزجندی .رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 196 و 342 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) القاضی (الشیخ ...). او راست : الرحلة القادیة، طبع الجزائر بسال 1878 م . احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی الجماعة. رجوع به احمدبن عبدالرحمان لخمی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی رشید. رجوع به احمدبن علی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی زاده . رجوع به احمدبن فورد... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی زاده . رجوع به احمدبن محمود مشهور بقاضی زاده شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی النفیس . رجوع به احمدبن عبدالغنی قرطبی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاهری . رجوع به احمد تیفاشی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قباوی . رجوع به ابونصر قباوی شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قدوری . رجوع به ابوالحسین قدوری و روضات الجنات ص 66 شود. احمد احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) قرافی . رجوع به احمدبن ادریس صنهاجی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۷۶ ۲۷۷ ۲۷۸ ۲۷۹ ۲۸۰ صفحه ۲۸۱ از ۳۱۸ ۲۸۲ ۲۸۳ ۲۸۴ ۲۸۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود