اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی عاصم اللولوئی ، ابوبکر الزبیدی و من نحاة القیروان ابن ابی عاصم . ۞ او یکی از دانشمندان نقاد در عربیت و غریب و نحو است . و بر اکثر دواوین عرب شرح دارد. و چنانکه زبیدی گوید وفات وی بچهل وشش سالگی در سال 318 هَ . ق . بوده است . احمد بیشتر ملازمت ابومحمد مکفوف نحوی می کرد و نحو و عربیت از وی فراگرفت و در علم و بیان و پاسخ اسئله علمی صادق بود و او راست تألیفی در ضاد و ظاء و این کتابی روشن و خوش عبارت است . و وی شاعری شیرین سخن بود و پدرش از توانگران عصر خود بود و او هیچگاه کس را بقصد صلت و جائزه مدح نگفت و در آخر عمر از سرودن شعر دست بازداشت و تنهابطل-ب حدی-ث فق-ه پرداخ-ت . و از گفت-ه ه-ای اوس-ت :
ایا طلل الحی ّ الذین تحملوا
بوادی الغضا کیف الأحبة و الحال
و کیف قضیب البان و القمر الذی
بوجنته ماء الملاحة سیال
کأن لم تدر ما بیننا ذهبیة
عبیریّة الأنفاس عذراء سلسال
و لم اتوسد ناعماً بطن کفه
و لم یحو جسمینا مع اللیل سربال
فبانت به عنی ولم ادر بغتة
طوارق صرف البین و البین مغیال
فلما استقلت ظعنهم ۞ و حدوجهم
دعوت و دمع العین فی الخد هطال
حرمت منای منک ان کان ذاالذی
تقوّله الواشون عنی کما قالوا.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۷ ثانیه
احمد فؤاد. [اَ م َ ف ُ آ ] (اِخ ) خدیو مصر از 1336 هَ . ق . (؟)
احمد مختار. [ اَ م َ دِ م ُ ] (اِخ ) لقب پیامبر اسلام صلی اﷲ علیه و آله و سلم :خدایگان جهان خسرو زمان مسعودکه شد عزیز بدو دین احمد مختار.ابو...
احمد خسروی . [ اَم َ خ ُ رُ وی ] (اِخ ) رجوع به طایفه ٔ ایهاوند شود.
فخرالدین احمد اطعمه شیرازی (د.850ق) یکی از مقلدان بسحاق اطعمه بود که به سبک نقیضه‌های او، با استفاده از اسامیِ خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و اصطلاحات مرتبط...
درباره احمد مجاهد احمد مجاهد ▪ متولد ۱۳۱۴ قزوین ▪ پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه ▪ ادامه تحصیل در دانشگاه تهران در رشته ادبیات ▪ اخذ فوق لیسانس از دان...
احمد پژمان که اکنون ۸۹ سال دارد در لس آنجلس زندگی می‌کند؛ منطقه‌ای که بزرگترین جامعه ایرانی در بیرون از مرزهای ایران را در خود جای داده است. از سال ۲۰...
احمد قره جه . [ اَ م َ دِ ق َ رَج َ ] (اِخ ) وی از خاندان یکی از فرمانروایان ایران است . در جوانی در اثر جذبه ای ترک یار و دیار گفت و شیفته س...
احمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رم...
احمد خضرویه . [ اَ م َ دِ ؟ ] (اِخ ) ابوحامد احمدبن خضرویه ٔبلخی . یکی از مشایخ و بزرگان متصوفه ٔ خراسان . او معاصر بایزید بسطامی و یحیی بن معاذ...
احمدپارینه . [ اَ م َ دِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، ضمیر مبهم مرکب ) همان کس بی تغییری در خَلق و خُلق .- امثال : من همان احمد پارینه که هس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.