احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم واسطی حنبلی ملقب بعمادالدین و متوفی به سال 711 هَ . ق . او راست شرحی نافع بر منازل السائرین عبداﷲ انصاری . و البلغة والاقناع فی حل ّ شبهة مسئلة السماع . و مدخل اهل الفقه و اللسان . حاج خلیفه در کشف الظنون در ذکر البلغة و الاقناع فی حل شبهة مسئلة السماع نسب احمد را شیخ عمادالدین احمدبن ابراهیم الواسطی الحنبلی متوفی به سال 711 هَ . ق . می آورد و در ذکر مسئلةالسماع [ در باب سین ] نسب او را عمادالدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم الواسطی الشافعی متوفی بسال 694 هَ . ق . و گوید [ و هی ] مشتملة علی فصول ... قد تکلّم فیه الشافعی و انکر علیهم فی هذا العصر و فیه البلغة والاقناع فی حل شبهة مسئلة السماع للشیخ عمادالدین . و ظاهراً دو احمد مزبور یک تن و دو کتاب یکی باشد. واﷲ اعلم .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
احمد فؤاد. [اَ م َ ف ُ آ ] (اِخ ) خدیو مصر از 1336 هَ . ق . (؟)
احمد مختار. [ اَ م َ دِ م ُ ] (اِخ ) لقب پیامبر اسلام صلی اﷲ علیه و آله و سلم :خدایگان جهان خسرو زمان مسعودکه شد عزیز بدو دین احمد مختار.ابو...
احمد خسروی . [ اَم َ خ ُ رُ وی ] (اِخ ) رجوع به طایفه ٔ ایهاوند شود.
فخرالدین احمد اطعمه شیرازی (د.850ق) یکی از مقلدان بسحاق اطعمه بود که به سبک نقیضههای او، با استفاده از اسامیِ خوردنیها و نوشیدنیها و اصطلاحات مرتبط...
درباره احمد مجاهد احمد مجاهد ▪ متولد ۱۳۱۴ قزوین ▪ پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه ▪ ادامه تحصیل در دانشگاه تهران در رشته ادبیات ▪ اخذ فوق لیسانس از دان...
احمد پژمان که اکنون ۸۹ سال دارد در لس آنجلس زندگی میکند؛ منطقهای که بزرگترین جامعه ایرانی در بیرون از مرزهای ایران را در خود جای داده است. از سال ۲۰...
احمد قره جه . [ اَ م َ دِ ق َ رَج َ ] (اِخ ) وی از خاندان یکی از فرمانروایان ایران است . در جوانی در اثر جذبه ای ترک یار و دیار گفت و شیفته س...
احمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رم...
احمد خضرویه . [ اَ م َ دِ ؟ ] (اِخ ) ابوحامد احمدبن خضرویه ٔبلخی . یکی از مشایخ و بزرگان متصوفه ٔ خراسان . او معاصر بایزید بسطامی و یحیی بن معاذ...
احمدپارینه . [ اَ م َ دِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، ضمیر مبهم مرکب ) همان کس بی تغییری در خَلق و خُلق .- امثال : من همان احمد پارینه که هس...