اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احیاء

نویسه گردانی: ʼḤYAʼ
احیاء. [ اِح ْ ] (ع مص ) اِحیا. زنده گردانیدن . زنده کردن : و تواتر دخلها و احیاء اموات و ترفیه ایشان به عدل متعلق است . (کلیله و دمنه ).
از مثال شه امید مرده ٔ من زنده گشت
روح را برهان احیا برنتابد بیش ازین .

خاقانی .


احیای روان مردگان را
بویت نفس مسیح مریم .

سعدی .


- احیاء ارض ؛ احیاء موات .
- احیاء موات ؛ احیاء ارض . آباد کردن زمین ویران و عمارت خراب . آبادان کردن زمین و جز آن
|| رواج و رونق دوباره بخشیدن . تقویت کردن : بر آن جمله که در احیاء سوابق معدلت امیر عادل ناصرالدین ... سعی نمود تا آن را به لواحق خویش بیاراست . (کلیله و دمنه ). || یافتن زمین را فراخ نعمت و بسیارنبات : اَحْیَیْنا الأرض ؛ یافتیم زمین را فراخ نعمت بسیارنبات . || در فراخی نعمت شدن . زیستن در فراخی نعمت : اَحْیَت ِ القوم ؛ زیستند مواشی قوم و نیکوحال شدندو گشتند در فراخی عیش و نعمت . اَحْیَت ِ الناقةُ؛ زیست بچه ٔ ناقه . (منتهی الارب ). || در باران شدن . || شب زنده داری کردن . شب را بیدار گذاشتن . شب زنده داری .
- شبهای احیاء . رجوع به ترکیبات شب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
احیاء. [ اَح ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَی ّ. زنده ها. زندگان : و لا تحسبن َّ الذین قُتلوا فی سبیل اﷲ امواتاً بل اَحیاءٌ عند ربهم یُرزقون . (قرآن 169...
احیاء. [ اَح ْ ] (اِخ ) آبی است که جنگ عبیدةبن حارث فرستاده ٔ پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله بدانجا روی داد. و آن در فرودسوی ثنیةالمرة واقع است ...
احیاء. [ اَح ْ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مصرمنسوب به بنی خزرج . (منتهی الارب ). قریه هائی است واقع در کنار نیل از جهت صعید که آنها را احیاء ب...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مژاب mažāb (سغدی: مژاو mažāv) انزوت anzut (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861
شب زنده داری در شب های قدر،اعمال مذهبی خاصی را در شب های 19 و 21 و 23 ماه رمضان انجام دادن را شب احیاء میگویند
احیاء کردن . [ اِح ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) احیا کردن . زنده کردن : چگونه ساخت از گل مرغ عیسی چگونه کرد شخص عازر احیا. خاقانی .|| آباد کردن . عم...
کتاب احیاء علوم الدین مشهور به احیاء العلوم از آثار شناخته‌شدهٔ ابوحامد محمد غزالی است. این کتاب که مضمون دینی، اخلاقی و عرفانی دارد همواره مورد توجه ...
انرژی قابل احیاء. انرژی (کارمایه) قابل استفاده («کارمایۀ مفید») که از منابعی چون جریان های آب و باد و یا تابش خورشید بدست می آید، کارمایه قابل احیاء. ...
کارمایه قابل احیاء. انرژی (کارمایه) قابل استفاده («کارمایۀ مفید») که از منابعی چون جریان های آب و باد و یا تابش خورشید بدست می آید، انرژی قابل احیاء. ...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مژاب mažāb (سغدی: مژاو mažāv) انزوت anzut (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد جوزانی
۱۳۸۸/۰۶/۱۸ Iran
0
0

آیا "شب زنده داری" نباید به مدخل "اَحیا" منتقل شود؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.