گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اراق نویسه گردانی: ʼRʼQ اراق . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است در قول ابن احمر:کأن علی الجمال أوان حُفّت هجائن من نِعاج اراق عینا.و زیدالخیل الطائی گوید:و لما أن بدت لصفا أراق تجمع من طوائفهم فُلول کانهم بِجنب الحوض اصلانَعام قالص عنه الظلول .(معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه واژه معنی عراق عرب عراق عرب . [ ع ِ ق ِ ع َ رَ ] (اِخ ) رجوع به عراق (کشور عراق ) شود. عراق الغیث عراق الغیث . [ ع ُ قُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که از پس باران روید. (منتهی الارب ). کردستان عراق حکومهتی ههرێمی کوردستان پرچم نشان سرود ملی: ای رقیب پایتخت اربیل زبان رسمی کردی نوع حکومت دموکراتیک نام حاکمان رئیس اقلیم کردستان نخس... ابوبکربن عراق ابوبکربن عراق . [ اَ بو ب َ رِ ن ِ ع ِ ] (اِخ ) شاعری از مردم حلب . وفات او در حدود سنه ٔ 1120 هَ . ق . بوده است . چشمه ٔ عراق عجم چشمه ٔ عراق عجم . [ چ َ م َ ی ِ ع ِ ق ِ ع َج َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت الخیال نویسد: چشمه ای است درعراق عجم که چون در ولایتی ملخ آید دو مرد که... ابو نصر منصور بن عراق اَبونَصْرْ مَنْصورِ بْنِ عَراق، ریاضیدان و منجم نامدار ایرانی سدۀ ۴ و ۵ ق / ۱۰ و ۱۱ م، از آل عراق یا خوارزمشاهیان قدیم. به رغم شهرتی که ابونصر در روز... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود