ازبر
نویسه گردانی:
ʼZBR
ازبر. [ اَ ب َ ] (ع ص ) مرد بزرگ دوش و کتف . || موذی از هر چیزی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
از بر. [ اَ ب َ رِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) (پهلوی : اَزْ، اَپَر) بر. از فراز. روی . بالای ِ. فوق : یکی آتشی برشده تابناک میان باد و آب از بر تیره...
از بر. [ اَ ب َ ] (حرف اضافه + اسم ، ص مرکب ) یاد. (مؤید الفضلاء). بیاد گرفتن . (برهان ). بخاطر نگاه داشتن . (برهان ) (غیاث ). حفظ. (جهانگیری ) (...
از بر کردن. ز بر کردن. از حفظ کردن. بخاطر سپردن. حفظ کردن موضوعی در خاطر. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"صبحدم از ع...
از بر داشتن. از حفظ داشتن. در حافظه داشتن. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"هزار افسانه از بر بیش دارد
بطنازی یکی در...