اسبات
نویسه گردانی:
ʼSBAT
اسبات . [ اِ ] (ع مص ) به شنبه درآمدن جهودان . (منتهی الارب ). شنبهی کردن جهودان .در شنبه شدن جهودان . (تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن . (منتهی الارب ). آسایش کردن . آرام و قرار گرفتن . خواب کردن . || خوابانیدن . ارقاد.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
اسباط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. (غیاث ). فرزندان فرزند. || امم . || گروه ها از یهود.- اسباط بنی اسرائیل ؛ ۞ قبایل ...
اسباط. [ اِ ] (ع مص ) خاموش شدن از بیم و سر فرودافکندن . (منتهی الارب ). || بر زمین دوسیدن از ضرب و زخم یا بیماری . دوسیدن به زمین و دراز...
اسباط. [ اَ ](اِخ ) ابن ابراهیم المعدل المدینی . متوفی بسال 340 هَ . ق . وی از احمدبن خشنام و ابراهیم بن سعدان و ابن ابی عاصم روایت دارد. ...
اسباط. [ اَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. اسماعیل بن عبداﷲ سمویه از او روایت دارد و وی از ابی داود روایت کند. ابونعیم از او به وسایطی خبری نقل کند. (...
اسباط. [ اَ ] (اِخ ) ابن نصر، مکنی به ابی یوسف . محدث است .
اسباط. [اَ ] (اِخ ) ابن واصل الشیبانی . جاحظ در البیان و التبیین (چ سندوبی ج 1 ص 38) بیتی ازو نقل کرده است .
اسباط. [ اَ ] (اِخ ) شیخ یوسف . متوفی بسال 300 هَ . ق . (حبیب السیر جزو3 از ج 2 ص 105).
اثبات . [ اِ ] (ع مص ) نیک شناختن کسی را و برجای داشتن او را. (منتهی الارب ). || بجای بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) : حل ّ و عقد و اثبات و...
اثبات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثَبَت . مردمان استوارداشته . معتمدان : فتحی حاجب را که از ثقات و اثبات دولت بود به نیابت به سجستان بگذاشت ...
پایوری
اثبات کردن = پایوَر کردن
پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور