اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

استان

نویسه گردانی: ʼSTAN
استان . [ اِ ] (ع مص ) بسال قحط درآمدن . در سال قحط درآمدن . (منتهی الارب ). اِسنات . اِجداب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گرکان نام روستایی از توابع آشتیان در استان مرکزی است که محل تولد بزرگانی همچون دکتر عبدالعظیم قریب و دکتر عبدالکریم قریب و دکتر محمد قریب می باشد
استان البهقباذالاسفل . [ اِ نُل ْ ب ِ ق ُ ذِل ْ اَ ف َ ] (اِخ ) یکی از کوره های سواد از جانب غربی و از قراء و طساسیج مشهور آن سَیْلحُون و نِستر ...
استان البهقباذ الاعلی . [ اِ نُل ْ ب ِ ق ُ ذِل ْ اَ لا ] (اِخ ) کوره ایست در سواد بجانب غربی و از طساسیج آن فلوجه ٔ عُلیا و فلوجه ٔ سفلی و عین ا...
استان البهقباذ الاوسط. [ اِنُل ْ ب ِ ق ُ ذِل ْ اَ س َ ] (اِخ ) کوره ایست در سواد بجانب غربی ، از طساسیج آن سُور است . (معجم البلدان ).
فهرست آثار تاریخی استان اصفهان بر حسب نوع اثر: مسجدها [ویرایش] مسجد جامع روستای اونج مسجد جامع روستای پوده مسجد حکیم مسجد شیخ لطف‌الله مسجد جا...
استان های ایران در دوره اول اسلامی تقسیمات و نام های جغرافیای ایران بزرگ از قرن 6 تا 16 میلادی، در صورت تقاضا و یا بنا به موضوعات وبلاگ هر بخش...
استان اصفهان که یکی از شاهراه های اصلی جاده ابریشم نیز می باشد ، دارای کاروانسراها و قلعه های فراوان می باشد. قلعه انوشیروان قلعه روستای گرمه قلع...
آستان . (اِ) درگاه . درگه . آستانه . وصید. فِناء. سُدّه . کفش کن . جناب . عتبه . ساحت . حضرت . کریاس (بفارسی ). اُسکفه . گذرگاه . و آن قسمت پیشین ...
اسطان . [ اَ ] (ع اِ) آوند رویین . (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.