اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] (از یونانی ، اِ) (از یونانی الکساندرس
۞ ، مرکب از الکس ُ
۞ بمعنی یاری کرد + آندرس
۞ و آنر
۞ بمعنی مرد؛ جمعاً یعنی یاور و یاری کننده ٔ مرد) اصل آن الکسندر است ؛ عرب الف و لام آنرا تعریف شمرده الاسکندر گفته است . (تنقیح المقال ج
1 ص
124). جوالیقی گوید: و قرأت علی ابی زکریاء، یقال «اَسکندر» و «اِسکندر» بکسر الهمزة و فتحها و قال : هکذا ذکره ابوالعلاء فقال لی : هی کلمة اعجمیة، لیس لها فی کلام العرب مثال . (المعرب چ احمد محمد شاکر ص
41). نام گروهی از مردان یونانی و رومی و مسلمان .