اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسلام

نویسه گردانی: ʼSLAM
اسلام . [ ] (اِخ ) پیرعلی بادک . ۞ از امرای بزرگ اطراف همدان بود. بگریخت و بشیراز آمد، شاه شجاع او را تربیت کرد و طبل و علم و لشکر و اسباب داد و بشوشتر فرستادو فتح کرد و نوکری اسلام نام را آنجا بنشاند و خود ببغداد رفت . (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 721). و رجوع بتاریخ عصر حافظ تألیف غنی ج 1 ص 305، 308 و 449 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
اسلام آغا. [ اِ ] (اِخ ) بنت امیر خضر میسوری . از زنان حرم امیر تیمور. (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 132 و 175).
اسلام خان . [ اِ ] (اِخ ) سلطان شه لودی . در ایام خضرخان اسلام خان خطاب داشت ، از امرای عهد سلطان ابراهیم لودی و همایون شاه . رجوع بفهرست ت...
اسلام شاه . [ اِ ] (اِخ ) پسر شیرشاه . دومین از سلاطین افاغنه ٔ دهلی (هند) از 952 تا 960هَ . ق . (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 269). و رجوع بفه...
اسلام پرور. [ اِ پ َ وَ ] (نف مرکب ) حامی اسلام و مسلمانان : سلاطین نژادا خلیفه پناهاتویی مملکت بخش و اسلام پرور.خاقانی .
اسلام پناه . [ اِ پ َ ] (ص مرکب ) که اسلام را حمایت کند. مجیرالاسلام : ای درگه اسلام پناه تو گشاده بر روی زمین روزنه ٔ جان و درِ دل .حافظ.
اسلام آباد. [ اِ ] (اِخ ) شهری است در خطه ٔ کشمیر در 46هزارگزی جنوب شرقی شهر سرینا، کنار نهر جلام بر فرازتلی . و در زیر این تل حوضی است که ...
اسلام آباد. [ اِ] (اِخ ) نام قصبه ایست در شمال هندوستان در ایالت لکهنو و قریب 3000 سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
اسلام آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قره پشلو بخش مرکزی شهرستان زنجان ، 54000گزی شمال باختری زنجان . کوهستان . سردسیر. سکنه 195. شیعه . د...
اسلام مدار. [ اِ لام ْ م َ ] (ص مرکب ) که نظم اسلام بوجود او بسته است .
کهنه اسلام . [ ک ُ ن َ / ن ِ اِ ] (ص مرکب ) کسی که مسلمانیش قدیم باشد. کسی که مسلمان زاده باشد. مقابل نومسلمان . (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.