اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعراض

نویسه گردانی: ʼʽRʼḌ
اعراض . [ اَ ] (اِخ ) نام قریه هایی است که میان حجاز و یمن و سراة قرار دارند. (از معجم البلدان ). و برای تفصیل به کتاب فوق رجوع شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
اعراض . [ اِ ] (ع مص ) روی گردانیدن از چیزی . (ناظم الاطباء). روی بگردانیدن از چیزی . (منتهی الارب ). روی از چیزی گردانیدن . (غیاث اللغات ) ...
اعراض .[ اَ ] (ع اِ) متاعها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). کالا. و آنرا عَرَض نیز گویند. (از اقرب الموارد) : درهای خزاین بگشاد و ذخایر اموال و نف...
اعراض کلی . [ اَ ض ِ ک ُل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چیزهایی که هم موجود در موضوع و هم مقول بر موضوع وصفی باشد. مؤلف اساس الاقتباس آر...
اعراض جزوی . [ اَ ض ِ ج ُزْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چیزهایی که موجوددر موضوع بود و مقول بر موضوع نبود. (از اساس الاقتباس ص 37). مقابل اعرا...
اعراض کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روی گردانیدن . بیزاری نشان دادن . نفرت پیدا کردن . روی برگردانیدن . رخ تافتن . (فرهنگ فارسی معین ). رو ...
اعراض نفسانی . [ اَ ض ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کیفیاتی که عارض نفس شود بتبع انفعالاتی که او راست و آن شش حالت است : غضب ، فزع ، فرح...
اعراز. [ اِ ] (ع مص ) تباه گردانیدن .(منتهی الارب ). فاسد گردانیدن و تباه کردن . (ناظم الاطباء). تباه کردن . (یادداشت مؤلف ). فاسد ساختن : اَ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.