گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۶.۷۴ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد دمشقی شاذلی حنفی (درویش ). رجوع به علی دمشقی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد دیلمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی دیلمی (ابن محمد...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رازی ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی رازی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد ربعی ، مشهور به لخمی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدرضابن موسی بن جعفر کاشف الغطاء نجفی . رجوع به علی کاشف الغطاء شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدرضا طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدرفیع طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رومی ، مشهور به رضائی . رجوع به علی رضائی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رومی حنفی ، مشهور به پاشماقچی زاده . رجوع به پاشمقچی زاده (سیدعلی افندی ...) و پاشمقجی زاده و مآخذ ذیل شود: معج... علی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمد زیات . رجوع به علی زیات شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۶۰ ۱۶۱ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ صفحه ۱۶۵ از ۵۷۹ ۱۶۶ ۱۶۷ ۱۶۸ ۱۶۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود