گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ام نویسه گردانی: ʼM ام . [ اُ ] (اِخ ) ۞ نام رودی است در ایالت تومسک از ناحیه ٔسیبری . رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ذیل اوم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه واژه معنی ام الغلیظ ام الغلیظ. [ اُم ْ مُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ در اصطلاح تشریحی آن پرده از دماغ را گویند که بسطح اندرونی استخوان های کله گسترده و چسبیده ... ام الکتاب ام الکتاب . [ اُم ْ مُل ْ ک ِ ] (ع اِمرکب ) فاتحه ٔ کتاب (قرآن )، زیرا در هر نماز بدان ابتدا می شود. (از لسان العرب ). سوره ٔ فاتحه از قرآن . (از... ام المنزل ام المنزل . [ اُم ْ مُل ْ م َ زِ ] (ع اِ مرکب ) زن . کدبانو. زوجه . (آنندراج ). ام المثوی ام المثوی . [ اُم ْ مُل ْ م َ وا ] (ع اِ مرکب ) زن . (منتهی الارب ). زنی که مرد پیش او منزل و مأوی می کند. (از لسان العرب ). زن کدبانو و خان... ام السخال ام السخال . [ اُم ْ مُس ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) بز. (ناظم الاطباء). رجوع به سخله و سخال شود. ام السلمه ام السلمه . [ اُم ْ مُس ْ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) رجوع به ام سلمه شود. ام السلیط ام السلیط. [ اُم ْ مُس ْ س َ ] (اِخ ) دهی است در یمن . (از تاج العروس ) (از معجم البلدان ). و رجوع به معجم البلدان شود. ام السماء ام السماء. [ اُم ْ مُس ْ س َ ] (ع اِ مرکب ) کهکشان . (ناظم الاطباء). ام الطرفه ام الطرفه . [ اُم ْ مُطْ طَ ف َ / ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 6 هزارگز... ام الطریق ام الطریق . [ اُم ْ مُطْ طَ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شاهراه . (از لسان العرب ) (از ت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ صفحه ۶۲ از ۷۴ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود