گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ام نویسه گردانی: ʼM ام . [ اُ ] (اِخ ) ۞ نام رودی است در ایالت تومسک از ناحیه ٔسیبری . رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ذیل اوم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی عام الخصب عام الخصب . [ مُل ْ خ ِ] (اِخ ) سالی که ابوجعفر منصور عبداﷲبن علی به حج شد و از بسیاری احسان و انعام که با حجازیان کرد آن سال را عام الخ... عام الفیل عام الفیل . [ مُل ْ ](اِخ ) سال 570 م . است و بدین سال رسول (ص ) تولد یافت و از آن رو آن را عام الفیل خوانند که ابرهه با لشکریان خود که ... ام الطمیر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نایب عام نایب عام . [ ی ِ ب ِ عام م / ی ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به اعتقاد شیعه ٔ امامیه ، فقها و مجتهدین نایب عام امام زمانند در ابلاغ احکام ... خاص و عام خاص و عام . [ خاص ْ ص ُ عام م ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) همه . همه ٔ افراد. بزرگ و کوچک . مقرب و غیر مقرب . محرم و غیر محرم . افراد عادی و غیر عا... ام الرذائل ام الرذائل . [ اُم ْمُرْ رَ ءِ ] (ع اِ مرکب ) نادانی . (ناظم الاطباء). ام القصائد ام القصائد. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) به بهترین قصیده های دیوان یک شاعر میگویند. (یادداشت مؤلف ). ام الفضائل ام الفضائل . [ اُم ْ مُل ْ ف َ ءِ ] (ع اِمرکب ) علوم . (ناظم الاطباء). علم و فن . (آنندراج ). ام التنائف ام التنائف . [ اُم ْ مُت ْ ت َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) بیابان دوردست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). المفازة البعیدة. (ذیل اقرب الموارد). ام الخبائث ام الخبائث . [ اُم ْ مُل ْ خ َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) می . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). می وشراب . (ناظم الاطباء). شراب . (آنندراج ) : لیک با ام ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ صفحه ۶۵ از ۷۴ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود