گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ام نویسه گردانی: ʼM ام . [ اُ ] (اِخ ) ۞ نام رودی است در ایالت تومسک از ناحیه ٔسیبری . رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ذیل اوم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی ام حبوکران ام حبوکران . [ اُم ْ م ِ ح َ ب َ ک َ ](ع اِ مرکب ) نام مرغی است . (منتهی الارب ). || داهیه . (اقرب الموارد). رجوع به ام حبوکری شود. ام عزالدین ام عزالدین . [ اُم ْ م ِ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) دختر شیخ صدرالدین اسعدبن عثمان . از محدثان عامه است که لقب ست الامناءداشته و در سال 700 هَ ... ام عبیثران ام عبیثران . [ اُم ْ م ِ ع َ ب َ ث ُ / ث َ ] (ع اِ مرکب ) نفس طیبه . نفس پاک . || گیاهی است خوشبو. ام عبوثران نیز به این معانی است . (از الم... ام عبوثران ام عبوثران . [ اُم ْ م ِ ع َب َ ث ُ / ث َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ام عبیثران شود. تأکید عام تأکید عام . [ ت َءْ دِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مفعول مطلق و نوع سوم تأکید و کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 71 ش... ام الکلثوم این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. شاء ام ابی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. عام البلوی عام البلوی . [ عام ْ مُل ْ ب َ ] (ع ص مرکب ) مبتلا به همگان . گرفتاری همگانی . عام الجحاف عام الجحاف . [ مُل ْ ج ُ ] (اِخ ) سال هشتادم هجری بود که سیلی برخاست و خانه های مکه و رکن را فراگرفت . (کامل ابن اثیر ج 4 ص 219). ام النعسان ام النعسان واحدة من أکبر جزر البحرین, وهی ملک خاص لأحد أبناء العائلة الحاکمة فی البحرین , والجدیر بالذکر أن البحرین هی مکونة من عدة جزر ولکن جلها ملک ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ صفحه ۶۸ از ۷۴ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود