ان
نویسه گردانی:
ʼN
ان . [ اَن ن ] (ع مص ) نالیدن . (یادداشت مؤلف ). نالیدن کسی : أن ّ الرجل أناً و انیناً و اناناً و تأناناً (از باب ضرب ). (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ریختن . (یادداشت مؤلف ): أن ّ الماء أنّاً؛ ریخت آن آب را. || گاه بمعنی «کان » آید، کقولهم لاافعله ما ان فی السماء نجم ؛ یعنی نمی کنم این کار را تا در آسمان ستاره ای هست . و همچنین لاافعله ما ان فی الفرات قطرة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عقب-ان . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عُقاب . (اقرب الموارد). ج ِ، عُقبان که آن جمع عُقاب باشد. (از منتهی الارب ). رجوع به عُقاب شود. || ج ِ عِقاب ک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
واژه ای غیر مؤدبانه که برای تحقیر و اهانت به کار میرود.
برای رد یا نفی نجابت و بزرگی افراد کاربرد دارد.
گاهی به عنوان کلمه ندا (واژه ی ندا دادن به د...
آن جهان . [ج َ ] (اِ مرکب ) آخرت . عقبی . اخری . آجله . آجل . آخره .عاقبت . آن سرا. مقابل این جهان ، دنیا، اولی ، عاجله .
آن زمان . [ زَ ] (ق مرکب ) آنگاه . در آن وقت : بگستهم گفت آن زمان شهریارکه تنگ اندرآمد مرا روزگار. فردوسی .به بستند بندی بر آئین خویش بدانسا...
ت ان وتی . [ اَ وُ ] (اِخ ) ۞ یکی از مبلغین و دانشمندان ایرانی که برای تبلیغبه چین رفتند و کتب مقدس بودایی را بزبان چینی ترجمه نمودند....
ان یفعل . [ اَ ی َ ع َ ] (ع فعل ) ۞ (اصطلاح فلسفی و منطقی ) یکی از مقولات عشر ارسطو. و آن بودن چیزی است مؤثر در غیر، همچون قاطع مادام ک...
ان شاء ا. [ اِ ئَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ شرطیة) ۞ کلمه ٔ غیرموصول ۞ که در مقام استقبال کارها استعمال می کنند؛ یعنی اگر بخواهد خدا. (ن...
ان ینفعل . [ اَ ی َ ف َ ع ِ ](ع فعل ) (اصطلاح فلسفی و منطقی ) ۞ انفعال یکی از مقولات عشر. و آن بودن چیزی است متأثر و منفعل از غیر، همچو ...
از آن سان . [ اَ ] (ق مرکب ) زانسان (مخفف ). آن سان . همان گونه . آن قسم : بر آن روی جیحون یکی رزمگاه بکردیم زانسان که فرمود شاه .فردوسی .