انار
نویسه گردانی:
ʼNAR
انار. [ اَ ] (اِخ ) یک از دهستانهای پنج گانه ٔ شهرستان رفسنجان و در شمال باختری آن واقع و دارای هوای معتدل است . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات ، لبنیات ،پسته ، پنبه و حبوب است . 36 آبادی بزرگ و کوچک و 4500 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
انار. [ اُ ] (اِخ ) شهر کوچکی است از نواحی آذربایجان دارای آب و گیاه فراوان ، بین آن و اردبیل هفت فرسنگ از کوهستان است و بیشتر میوه های ...
انار. [ اَ] (اِخ ) [ شهرکیست ] بر راه رودان از پارس و [ جای ] بانعمت . (حدود العالم چ دانشگاه ص 129). در هفتادوپنج میلی یزد، نیمه راه یزد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دوکاندول1 یافته های پژوهش دشــــــــــــــوار خود درباره پراکندگی انار (Punica granatum)، تنها جنس در تیره اناریان (Punicaceae) را که جز دوگونه ندارد...
انار. [ ] (اِخ ) نام رستاقی در قم و نیزوادی قم را میگفته اند. در تاریخ قم (ص 23) آمده است : انار در اصل اناربار بوده است بعد از آن اختص...
انار. [ ] (اِخ ) [ شهرکیست ] سردسیر با نعمت بسیار بر حد میان پارس و بیابان .(حدود العالم چ دانشگاه ص 136). فرهنگ جغرافیایی ایران امروزه ج...
انار. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان رفسنجان با 2800 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، پسته ، صیفی و لبنیات است . دارای ا...
انار. [ اَ ] (اِ) ۞ درختچه ایست ۞ از تیره ٔ موردیها ۞ که گاهی آنرا تیره ای مستقل محسوب دارند و بنام انارها نامند، پوست آن خاکستری و برگ...
چم انار. [ چ َ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ارکو از شهرستان ایلام که در 21 هزارگزی جنوب باختری قلعه دره و 6 هزارگزی شمال راه مالرو مهران و...
خشک انار. [ خ ُ اَ ] (اِ مرکب ) نام مرضی که هرچه مریض آب بخورد تشنگی از او برطرف نشود و به تازی استسقاء خوانند ۞ . (فرهنگ جهانگیری ).