انار
نویسه گردانی:
ʼNAR
دوکاندول1 یافته های پژوهش دشــــــــــــــوار خود درباره پراکندگی انار (Punica granatum)، تنها جنس در تیره اناریان (Punicaceae) را که جز دوگونه ندارد، چنین جمعبندی میکند: "پایان سخن اینکه دادههای گیاهشناختی، تاریخی، و لغتشناختی همگی گویای آنند که گونه امروزی بومی ایران و برخی کشورهای همجوار آن است. کشت انار پیش از تاریخ آغاز شد و گسترش آن در همان آغاز، نخست به سمت باختر و در پی آن به سوی چین، موجب شد که بومی شدن آن در کشورهای دیگر لغزشی درباره خاستگاه راستین پیش آید، زیرا در این نواحی انار بسیار است، دیرینگی دارد و ماندگار بوده است." براستی انار خودرو در زمینهای سنگلاخ ایران، بویژه کوههای کردستان ایران، بلوچستان و افغانستان است. دربست با دوکاندول همداستانم و همان طور که خواهیم دید ، پژوهشی که در پی میآید آن را بروشنی تأیید میکند، و نظر انگلر2 که گوید انار در یونان و مجمعالجزایر آن خود روست واز همین رو بومی آسیای پیشین و بخشی از شبه جزیره بالکان بوده و بسا که گسترش آن در ایتالیا و اسپانیا در پیکشت آن در دوره تاریخی انجام شده باشد هیچ تغییری در نظر من نمی دهد. نخست اینکه همان طور که بوشان گفته است،3 این درختان که ادعا شده در یونان خودرویند، خودرو نبوده بلکه از حالت بستانی خارج و خودرو گشته اند. 4 دو دیگر، گیریم که چنین باشد، کلیه روایات باستانی یونان درباره انار تنها به نوع بستانی آن بر می گردد و در هـــیچ موردی از خود روی آن سخن نرفته است؛ و این فرض شرادر5، به پــــــیروی از انگلر،که واژه یونانی poá در اصل به گونه خودروی بومی یونان گفته می شده و بعدها در مورد نوع بستانی هیچ پایه ای ندارد. همانطور که زین پس نشام خواهم داد، این واژه یــــــــونانی از زبان بیگانه وام گرفته شده است. دوکاندول بجا گفته
که بومی شدن این درخت در حوزه مدیترانه در واقع گسترش منطقه اولیه کشت آن بوده؛ و هنک بدرستی تمام کشت آن را از دســـــــت یونانیان پس از دوران هومر دانسته و گفته از هرم گرفته اند.
بوشان1 این نظر را که انار بومی اروپا باشد از بیخ ناوارد میداند، و مـــــــیهن Punica protopunica را که بلفور (Balfour) جزیره سوکوترا (Socotra) میدانست، جنوب عربستان (Arabia Felix) پیشنهاد میکند، هرچند نمی گوید چگونه این درخت از این مرکز به دیگر سرزمینها دامن کشیده است. وی برابر نتیجه گیریهای لوره در مورد مصر که می گوید این درخت ازدوره دودمان هیجدهم بومی مصر شد می ایستد، اما نکته پیشنهادی اصلی وی را که نام مصری انار وام واژه ای سامی است نادیده میگیرد. 2 نظریه بوشان با تمامی دانستههای تاریخی ناسازاست وهیچ کس پذیرای آن نشده.
گمان رفته اوستا درخت انار را haδānaēpata نامیده،3 که چوبش در افروختن آتش و آبش در ساغرریزی آئین قربانی بکار می رفته است؛ اما این تنها تفسیر پارسیان هند و زرتشتیان یزد است و قطعیتی ندارد. به هر روی از میوه انار در نوشته های پهلوی یاد شده است (ص 193 کتاب پیش رو ).
نویسندگان مسلمان و جهانگردان اروپایی بارها ازانار ایرانی یاد کردهاند و نیازی به آوردن همه آنها در موضوعی که یکسره شناخته شده نیست. نــــــگاهی به فارسنامه1 و ارائه چکیده زیر از آدام اولئاریوس بس است:2
"در آنجا ناربن ، بادام و انجیر بدون ترتیب و تربیت میروید، بویژه در استان کیلان [کذا] که بیشه هائی از این درختان هست. انار خود رو که تقریباً در همه جا ، بویژه در قره باغ یافت میشود مزه ای گزنده یا ترش دارد. انار را دان کرده دانههایش را ناردان گویند و داد و ستد آن بس شکوفاست. ایرانیان پس از خیساندنش در آب و آبگیری با پارچه در کار چاشنیهای خود کنند و به چاشنیهای آنها رنگ و مزه ای خواستنی میدهد. گاه آب انار را جوشانده نــــــــگاه داشته در میهمانیها درکار خوشرنگی برنج کنند و این رب به برنج مزه ای دهد رویهمرفته خوشایند. بهتــــــــــــرین انار از چِشت و قزوین است اما درشتترینش از قره باغ خیزد ."
میرزا حیدر از اناری نام می برد که تنها ازبلورستان (کافرستان) خیزد؛ شیرین و ناب و خوش مزه با دانههای سفید بسیار شفاف. 3
"انگور، خربزه، سیب، انار و بواقع کلیه میوههای سمرقند نیکوست."4 نکوئی انارهای خجند را پر آوازه کرده بود. 5 جهانگیر شاه در خاطرات خود از انار شیرین یزد و انار ملس فراه نام میبرد و گوید آوازه انار یزد جهانگیر است. 1 کرافورد2 گوید "تنها انار نکوئی که دیدهام بواقع همانی است که کاروانها از سرزمینهای خاوری ایران به بخشهای شمالی هند میآورند. "
Yu yan tsa tsu3 گوید انــــار مـصر (Wu-se-li, *Mwir si-li, Mirsir)4 در ســـــــــرزمـــــــــــــــــــــــــــــــــــین عربها (تاـشی Ta-ši، تاجیک *Ta-dzik) به پنج و شش کَتی [هر کتی: 680 گرم] میرسد.
داستان ورود به چین به دست سردار چان کیین در مورد انار هم هست. اینجا هم مثل داستان گردو این اندیشه تنها در نوشتههای نویسندگان بعد از دوره هان بچشم میخورد. نخستین بار لو کی (Lu Ki)، که در فرمانروائی دودمان تسین باختری (265 تا 313 م. ) میزیست، در کــــتـــــــاب خود Yü ti yün šu این داستان را فرونگاشته است. Ts'i min yao šu نوشته کیا سهـنیو (Kia Se-niu) در سده ششم هم وارث این متن شده است. 5 در این جا چنین آمده که چان کیین در هجده سالی که فرستاده دودمان هان در سرزمینهای بیــــگانه بود t'u-lin را یافت، و این نام همان nan-ši-liu است. ایــــــن داستان در Po wu či 6 نوشته چان هوا و در Tu i či نوشته لی یو (Li Yu) (یا لی یوان/ Li Yüan) از دوره تانگ واگوئی شده است. شاهد رسمی دیگر را که گواه پذیرش این باور در آن دوره است در Fun ši wen kien ki نوشته فون ین (Fun Yen) از دوره تانــگ میتوان یافت،7 که گوید چان کیین در سرزمینهای باختری تخم ši-liu و یونجه (mu-su) را بدست آورد و اینکه این دو را امروزه در همه جای چین میتوان یافت. کائو چن (Kao Č'en) در دوره سونگ همین داستان را واگفته است. 1 چن هائوـتسه (Č'en Hao-tse) در کتاب خود، Hwa Kin،2 که به سال 1688 منتشر شده، با قاطعیتی بیچون و چرا گفته است که تخم انار از سرزمین نانـسی (Nan-si) یا آنـسی (An-si) (پارت) آمده، و چان کیین آن را به چین آورده است. در زندگینامه چان کیین چنین چیزی نیست و در سالنامههای هان نیز نامی از انار نیامده.3 تاریخ ورود انار به چین را نمیتوان بدرستی تعیین کرد، اما پیش ازسده های سوم و چهارم ترسائی در هیچ جا نام این درخت نگاشته نشده است.4
لی شیـچن (Li Ši-čen) نام nan-ši-liu را به Pie lu می بندد، اما هیچ چیز از این کتاب نمی آورد و از همین روماجرا روشن نمیشود. 5 کهن ترین نویسنده ای که لیشیـچن سخن او را درباره انار می آورد تـــــــــــــــائو هونک ین (T'ao Hun-kin) (452 تا 536 م) است که گوید "انار، بویژه گلهایش، زیباست و از همین رو مردم آن را زیاد میکارند. چون از خارج آمده بلند جایگاه تر شده است. دو نوع دارد: ترش و شیرین، که پزشکان تنها ریشه انار ترش را کار گیرند". بر پایه Ts'i min yao šu، کو هون (Ko Hun) از سده چهارم در کتابش ، Pao p'u tse، از روییدن liu تلخ بر کوههای سنگی سخن گفته است. راست ای است که انار درست در همین جاها می بالد. سو سون از دوره ســـــونگ می گوید انار در آغـــــــــاز در سرزمینهای باختری (Si yü ) می رست، ولی اینک در همه جا یافت میشود؛ اما نه او و نه هیچ نویسنده دیگربا قطعیت زمان و خاستگاه دقیق این درخت را روشن نکرده اند. در Yao sin lun، Pen ts'ao ši i، و Pen ts'ao yen i 1 تنها نکتهای در باره ویژگیهای گیاهشناختی آمده و در آنها هیچ چیزی نمیتوان یافت که از لحاظ تاریخی اهمیتی داشته باشد.
تسو سه (Tso Se) که در سده سوم در فرمانروائی دودمان وو (222 تا 280م) میزیست در "شعـــــــــــــــری در ستایش پایتـــــــــــخت وو" از انــــــار (ši-liu) نــــــام بــــــــــــــرده است. پــــــــان یو (P'an Yo) ’ شاعر سده چهارم ترسائی‘ گوید: "درخـــــت انار شگفت ترین درخــــــــت شاهنشاهی و میوه آن نامیترین میوه استانهای نهگانه است. 2 هزار دانه درون پوسته ای جای گرفتهاند و آنچه تکدانه مینماید در واقع دَهدانه است."
در Tsin Lun nan k'i kü ču "حاشیه ای بر اوضاع دوره لونـنان [397 تا 402 م]"، نکته زیر آمده است:3 "انارهای (nan ši liu) ناحــــیه لیـــــــــن یوان (Lin-yüan) در ووـلیـــــــــــن (Wu-lin)4 بزرگی فنجاناند و ترش هم نیستند. هر شاخه این درختان شش انار آرد."
لو هویی (Lu Hui) از دودمان تسین، در کتاب خــــــــــــــــــــویش، Ye čun Ki،5 گوید در باغ شی هو (Ši Hu) انــــــــارهایی بود با دانههائی به بزرگی یک فنجان [کذا] که ترش هـــــــم نبود. شی هو یا شی کیـلون (Ši Ki-lun) از سال 335 تا 349 م. با پیشنام تایی تســــو (T'ai Tsu) ی دودمان هو چائو، یعنی "شاهیار خدایگان شاهنشاه" (Kü-še t'ien wan) فرمان راند و پایتخت را به یه (Ye)، ناحیه امروزی لین چان (Lin-čan) در بخش چانـته (Čan-te) در هوـنان، برد.1
کتاب Ku kin ču 2 نوشته تسویی پائـــو (Ts'ui Pao) در میانه سده چهارم در بحث از دارابـــــــــــــــــــــی (Citrus grandis) از انار یاد کرده و شکل آنرا دارابی چون انار دانسته است. در Ts'i min yao šu (همان جا) شیوه کاشت انار آمده است.
در سالنامههای دودمان لیو سونـــــگ (Liu Sung)، 420 تا 477 م (Sun šu)، شرح زیر آمده است: "در پایان دوره Yüan-kia (424 تا 453 م)، زمانی که تایی وو (T'ai Wu) (424 تا 452 م) از دودمـــان وی (Wei) شهر کو (Ku) را گشود ،3 فرمان داد پی نیشکر و انار (nan ši liu) بگردند. چان چ آن (Čan Č'an) گفت که انار (ši-liu) از یه (Ye) میآید". این همان جائی است که پیشتر نام بردیم.
کتاب Sian kwo ki 4 گوید ازنــــــــــــاحیه لونـکان (Lun-kan)5 انار (ši liu) های نیک خیزد . این نمونه های گوناگون نشان میدهد که درخت انار در آغاز ویژه ی برخی مناطق دانسته میشد و همین نشانه گسترش گام به گام کشت آن بوده است. گویا هیچ یک از نویسندگان چین باستان چیزی از نخستین خاستگاه انار و نیز چگونگی و زمان انتقال آن به چین نمی دانستهاند.
بر پایه داده های کتاب Kwan či نوشتــــــــــــــــه کوئو ییـکون (Kwo Yi-kun) در سال پیش از 527 م، بدان شـــــکل کـــه در Ts'i min yao šu آمده، دو رقم انار (nan ši liu) ترش و شیرین از هم جدا شدهاند؛ همانکاری که تائو هونـکین (T'ao Hun-kin) کرده است. 1 پیش از این نیز تئوفراستوس چنین کرده بود. 2 همان طور که پیشتر گفته شد، یک رقم انار تلخ نیز داشتند.3
این هم شایان توجه بسیار است که تک نمونه ناربُنی را می شناسیم که به خود روئی برگشته است. این نکته در Lü šan ki 4 آمده است: "بر قله هیانـلو فون (Hian-lu fun) ("قله بُخورسوز") صخره ای است بس بزرگ که چنـــــــــــدین نفر میتوانند روی آن بنشینند. ناربنی خـــــــــــــــود رو (šan ši-liu) در آنـــــــــجاست که از فراز صخره به پایین خم شده است. این درخت در ماه سوم شکوفه میکند. رنگ این شکوفهها همچون انـــــــار [بستانی ] است، هرچند کوچکتر و سرخ روشن. وقتی این گلها می شکفد، کاسه گل ارغوانی آنها با سایهروشنهای درخشان و جذاب نمایان شو." یکی از اشعار لی تهـیو (Li Te-yü) (787 تا 849) با این واژه ها آغاز میشود: "در برابر کلبهام ناربنی ست خودرو."5
فا هیین (Fa Hien) جهانگرد پرآوازه بودایی در کتــــــــــاب خود Fu kwo ki ("خاطرات سفر پادشاهی های بودایی") که پیرامون سال 420 ترسائی نوشته، گوید هنگام سفر در سند علیا، همه گیاهان منطقه را متفاوت با گیاهان سرزمین هان دیده، جز خیزران، انار و نیشکر که هر دو جا یافت میشده است.6 همین قطعه نشان میدهد فا هیین با درخت انار در چین آشنا بوده است. هوان تسان (Hüan Tsan) در سده هفتم گفت انار در همه جای هند میروید.1 سلیمان (یا هر کس دیگر که نویسنده این متن بوده) در سال 851 ترسائی بر فراوانی انار در هند تأکید کرده است. 2 ابنبطوطه گوید در هند ناربن دو بار در سال بار آرد و بر پر باری آن در جزایر مالدیو انگشت می گذارد. 3 انار بیدانه از کابل به دربار اکبرشاه رسید. 4
بر پایه Nan Ts'i šu یا تاریخ تسی جنوبی (479 تا 501 م)، که سیـــــــائو تسهـهیین (Siao Tse-hien) در آغاز سده شانزدهم جمع آورده است، انار در فوـنان (Fu-nan) (کامبوج) کشت می شده است. 5 این را چو تاـکوان (Čou Ta-kwan) از دودمان یوان نیز در کتاب خویــــــــش در "رسوم کامبوج" آورده است. 6 در هانـچو (Han-čo) انارهای درشــــــــت و سفــــــید yü liu (لیوی "یشمی") نام داشت، و انار سرخ را پستتر یا درجه دو میشمردند. 7
می بینیم که کهن نامهای زیر را برای انار نگاشته اند:
(1) t'u-lin، *du-lim. فزون بر کتاب Po wu či، فغفور یوان (yüan) از دودمان لیانگ (Liang) در ستایش انار این نام را بکار برده است. 8 هیرت9 این واژه را با واژه ادعایی هندی darim یکی میداند؛ و به گفته وی، باید چان کیین این نام هندی را به چین آورده باشد اما نگفته چگونه چنین چیزی شدنی است. نام سنسکریت انار (که گویا هیرت هم به آن اشاره کرده است) dādima یا dālima و نیز dādimva است که به شکل delima وارد مالایایی شده است. 1 روشن است که آوانگاشت چینی ارتباطی با این واژه دارد؛ اما به همین اندازه هم روشن است که صورت چینی واژه را نمیتوان به طور کامل بر این پایه توجیه کرد، چرا که تنها به *du-lim منتهی میشود و نه به dalim. دو احتمال هست : آوانگاشت چینی ممکن است مبتنی بر صورتی از یک نوع همچون *dulim، *dudim در یــــــکی از گویشهای بومی هند یا اپه برمشه بوده،2 یا مبتنی بر واژهای به همین صورت از گویشی ایرانی.
مسئله از آنرو بغرنجتر میشود که هیچ واژه ایرانی باستان برای این میوه در اختیار نداریم. 3 اما آنچه به هر روی روشن است که در آوانگاشت چینی هیچ واژه سنسکریتیدر نظر نبوده و گرنه در فرهنگهای سنسکریتـچینی یافت می شد. این حقیقت به جای خود باقی است که واژه t'u-lin در این فرهنگها و مهمتر از همه در Fan yi min yi tsi نیامده است؛ و تا آنجا که من میدانم در نوشته های بودایی چینی هیچ اشارهای به انار نشده است. از این گذشته، چینیها، برخلاف معمول خود در این گونه موارد، نمیگویند که این واژه خاستگاه سنسکریت دارد؛ تنها اطلاعات قطعی که به دست دادهاند این است که سردار چان کیین آن را با خود به چین آورده است؛ در واقع میتوان نتیجه گرفت که چینیها میپنداشتند این واژه از سرزمینهای ایرانی که چان کیین به آنها سفر کرده بود آمده است. بدین ترتیب، *dulim، dulima، یا *durim، durima باید نام انار در یکی از زبانهای ایرانی بوده باشد.
(2) tan-žo، *dan-zak، dan-yak، dan-n'iak. این نام در Ku kin ču1 وYu yan tsa tsu 2آمده است. گویا آوانگاشت باشد هرچند نگفتهاند از چه زبانی . گمان کنم بنیاد آن واژه ای است ایرانی که هنوز بر ما شناخته نیست، اما همجنسهای آن را میتوان از واژهای فارسی dānak (دانک: "دانه کوچک") dāna (دانه) dāngū، ("نوعی دانه")، dānu در زبان شینه (Šina) ("انار")3؛ واژه های سنسکریت dhanika، dhanyāka یا dhaniyaka ("گشنیز"؛ به معنای دقیق کلمه، "غلات") به دست آورد. فکری که این دست واژهها به ذهن می آورد مانند همان فکری است که بنیان واژه لاتین granatum بر گرفته از granum ("دانه") بــــــــوده است؛ بسنــــــجید با coraeppel آنگلوساکسون و pomegranate انگلیسی ("سیب پردانه").
(3) nan ši liu یا ši liu. این آوانگاشت معمولاً به معنای "گیاه liu از سرزمینهای نان (Nan) و شی (Ši) یا سرزمین نان شیء (Nan-ši)" گرفته میشود. این نظر در کتاب Po wu či آمده که گفتیم از افسانه چان کیین و نام t'u-lin اشایاد کرده می افزاید مراد تخم liu از سرزمینهای نان و شی بوده؛ از همین رو، پس از بازگشت چان کیین به چین نام nan-ši-liu را بر گزیدند. 4 برتشنایدر تلویحاً گوید که نان (Nan) و شی (Ši) سرزمین های کوچکی وابسته به کان (K'an) در دوره هان بودند. در دوره تانگ، بخارا را نان (Nan) و و تاشکند را شی می گفتند؛ اما دشوار بتوان پذیرفت که این دو نام جغرافیایی (روشن نیست از چه رو ) در نامگذاری خاستگاه انار در آمیخته و یک نام شده باشند. این گمان بهتر است که شاید nan ši ، *an-sek، an-sak، ar-sak، نمایانگر یک نام و برابر با ارسک (Arsak)، نام دودمان پارتی و همسنگ با nan-si ، *Ar-sik، و nan-si ، *Ar-sai باشد. در واقع بهترین آوانگاشت ممکن در این گروه است. البته باید انتظار داشت که خود چینیها داستانی جالب و دقیق درباره چگونگی و زمان انتقال این نام شگفت آور که در میان نامهای چینی گیاهان بیمانند است بدست دهند؛1 اما هیچ چیز به این مضمون ثبت نشده و اگر هم بوده، به ظاهر از دست رفته است. این نکته نیز آشکار است که نامـگیاه liu (*riu، r'u) آوانگاشت واژهای ایرانی است و چینیها این نام را بهصورت کامل از جامعهای ایرانی خارج از سرزمین پارت گرفتند که خود این درخت یا درختچه را از منطقهای پارتی دریافت کرده بود، و از همین رو آن را "انار پارتی" نامیده بودند. دور است که کشت انار مستقیماً از سرزمیــــــن پارت به چین رفته باشد؛ در واقع به ناچار باید فرض کنیم که این انــــــــتقال فرایندی گام به گام بوده که در آن مانگاههای خارج از خاک اصلی ایران مثل سغد و ترکستان نقش اصلی را داشتهاند. واژه ای سغدی برای انار میشناسیم که n'r'kh نوشــــــــته میشود و گوتیو2 تلفظ آن را به صورت *nārāk(a) بازسازی کرده که بر پایه *anār-āka شکل گرفته است. این واژه را باری دیگر در واژه فارسی انار (anār) مییابیم که مغولان آن را به همان شکل پذیرفتند، اما اویغورها همان را به صورت nara در زبان خود بهکار گرفتند. به هر روی ، بر پایه آوانگاشت چینی میتوان گفت بی گمان نامی باستانی به صورت *riu، *ru در یکی از گویشهای ایرانی بود ه است. بنظر من، این واژه ایرانی از دست رفته در همزمان پایه واژه یونانی یا بوده که تا کنون خاستگاه آن توضیح داده شده یا به غلط توضیح داده شده3 و همینطور است مبنای نام انار در زبانهای سامی، rimmōn عبری، rummān عربی، rūmān امهری، rūmōnō سریانی، rummāna آرامی که واژه مصری arhmāni یا anhmānī (erman یا herman قبطی) از آن مشتق شده است. 1
(4) žo-liu، *zak (yak، n'iak)ـ(riu) liu. این ترکیب پیوندی برساخته از عناصر بند های 2 و 3 را میتوان در واژه نــــــــــامه Kwan ya نوشته چان یی (Čan yi) پیرامون سال 265 ترسائی یافت. 2 پان یو (Pa'n yo)، شاعر سده چهارم، که پیشتر از او یاد شد، نیز این واژه را به کار برده است. 3 آخر سخن اینکه میتوان ریشه این واژه را نیز در سر نمونی ایرانی یافت. واژه ژاپنی zakuro بر پایه این صورت چینی ساخته شده است. 4
هرچند شواهد تاریخی روشن در دست نیست، نامهای چینی برای این درخت به روشنی زبانهای ایرانی را نشان می دهند. افزون بر این، چینیها خود این درخت را بیگانه میدانند و گویا ورود آن به چین نخستین بار در نیمه دوم سده سوم ترسائی بوده است.
از دید من، شاید در نخستین سده های میلادی درخت انار باری دیگر از سرزمین های ایرانی به هند رفته باشد. در منابع ودایی، پالی یا نوشته های کهن سنسکریت نامی از این درخت نیست و خاستگاه واژه dālima، dādima و جز آن را میتوان در واژه ایرانی *dulim(a) یافت که باید برپایه آوانگاشت چینی بازسازی شود. چنانکه از نام کهن انار در زبان تبتی برمیآید bal-poi seu-šin ("درخت seu نپال")ــگویا تبتیها این درخت را از نپال گرفته باشند. 5 انار از هند به مجمعالجزایر مالایا و کامبوج برده شد. هم dalim در زبان چامی و هم tãtim در زبان خِمِری1 بر پایه واژه سنسکریت ساخته شدهاند. شاید آن گونه از انار که پوستی کاغذی داشته و در قلمر نانـچائو (Nan-čao)از یونـنان بر می خاسته و در کتاب Yu yan tsa tsu از آن یاد شده،2 نیز از هند به آنجا آمده بود. اندرسن3 انار را ازمحصولات یونـنان شمرده .
شراب انار از زمانهای قدیم در سرتاسر خاور پیشین شناخـــــته بوده است. در (Vulgata: mustum) Cant. VIII, 2 از آن به نام āsīs و درنوشته های مصری به نام šedeh-it یاد شده است. 4 دیوسکوریدس5 از شراب انار ( ) سخن گفته است. یهـلو چوـتسای (Ye-lu Č'u-ts'ai) در کتاب Si yu lu (شرح سفرش به ایران، 24-1219) با یاد از انار خجند "به بزرگی دو مشت و مزه ای ملس "گوید آب سه یا پنج انار را جا کرده نوشــــــــابهای عالی به دست آرند. 6 در ســــــــرزمین تونـسون (Tun-sün) (تناسریم/Tenasserim) درختی شراب نام هست چون ناربن؛ شیره گلهایش راگرد کرده در کوزههایی میریزند و پس از چند روز شرابی نیک شود. 7 ساکنان هاییـنان (Hai-nan) نارگل رابرای تخمیر و شراب اندازی بکار می گرفتند. 8 در هیچ جا اشارهای به شراب اناری چینیها نیافتهام و اصلاً نمیدانم واقعاً از انار شراب میاندازند یا نه.
میدانیم که در چین انار به دلیل دانههای پرشمارش نماد پر فرزندی و ستیز با بی دنبالگی است. کــــهن ترین اشاره به ایـــــــــن معنای نمـــادین را در کتــــــــــــــــاب Pei ši میتوان یافت که ',dn در هنگام اروسی شاه نانـته (Nan-te) از دودمان تسی (Ts'i) با دختر لی تسوـشو (Li Tsu-šou) دو انار پیشکش کردند. پدر اروس روشن ساخت دانههای فراوان انار نشانه آرزوی پسران و نوههای نرینه پرشمار است. هم از اینروست که هنوز هم در آئین ازدواج انار پیشکش کنند یا به هر روی در جشن اروسی نقشی دارد. 1 در یونان امروز نیز همین رسم را دارند. عرب رسم دارد وقتی عروس برابرخیمه داماد فرود آید، اناری دستش دهند تا در آستانه خیمه به زمین کوفته بشکند و نار دانهها را به درون پاشد. 2 عرب را مرد آرمانی آن است که چون انار: تلخ و شیرین؛ نرمخوی و مهربان با دوستان در امن وامان ؛ با خشمی بجا گاه دفاع از حق خود یا همسایه باشد.3 از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، برگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انار. [ اَ ] (اِ) ۞ درختچه ایست ۞ از تیره ٔ موردیها ۞ که گاهی آنرا تیره ای مستقل محسوب دارند و بنام انارها نامند، پوست آن خاکستری و برگ...
انار. [ اُ ] (اِخ ) شهر کوچکی است از نواحی آذربایجان دارای آب و گیاه فراوان ، بین آن و اردبیل هفت فرسنگ از کوهستان است و بیشتر میوه های ...
انار. [ اَ] (اِخ ) [ شهرکیست ] بر راه رودان از پارس و [ جای ] بانعمت . (حدود العالم چ دانشگاه ص 129). در هفتادوپنج میلی یزد، نیمه راه یزد ...
انار. [ اَ ] (اِخ ) یک از دهستانهای پنج گانه ٔ شهرستان رفسنجان و در شمال باختری آن واقع و دارای هوای معتدل است . آب آن از قنات و محصول ع...
انار. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان رفسنجان با 2800 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، پسته ، صیفی و لبنیات است . دارای ا...
انار. [ ] (اِخ ) [ شهرکیست ] سردسیر با نعمت بسیار بر حد میان پارس و بیابان .(حدود العالم چ دانشگاه ص 136). فرهنگ جغرافیایی ایران امروزه ج...
انار. [ ] (اِخ ) نام رستاقی در قم و نیزوادی قم را میگفته اند. در تاریخ قم (ص 23) آمده است : انار در اصل اناربار بوده است بعد از آن اختص...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چم انار. [ چ َ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ارکو از شهرستان ایلام که در 21 هزارگزی جنوب باختری قلعه دره و 6 هزارگزی شمال راه مالرو مهران و...
خشک انار. [ خ ُ اَ ] (اِ مرکب ) نام مرضی که هرچه مریض آب بخورد تشنگی از او برطرف نشود و به تازی استسقاء خوانند ۞ . (فرهنگ جهانگیری ).