انبار. [ اِم ْ ] (ق ) مخفف این بار. این مرتبه . (از آنندراج )
: مدتی دیگر بگذشت انبار مسجد بتمامی صد هرس رسانید. (فردوس المرشدیه ص
28 از فرهنگ فارسی معین ).
انبار دلم بخویش ار میماند
این کاوش غصه در جگر می ماند
این درد نه همچو دردهای دگر است
این غم نه بغمهای دگر می ماند.
ملک طیفور (از آنندراج ).