انجاء. [ اِ ] (ع مص ) رهانیدن . (منتهی الارب ). (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (مصادر زوزنی ). یقال :انجاه اﷲ؛ برهاند او را خدای . || درخت بریدن . || بریدن فرمودن درخت را. || پوست بازکردن . || بازگشتن ابر. || رسیده شدن میوه ٔ درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یقال : انجت النخلة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خوی برآوردن . || آشکار کردن . || تیز دادن . || پلیدی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || یقال : شربت دواء فما انجاه ؛ ای ماه اقامه
۞ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || حاجت خود برآمدن . || بیرون کشیدن . || اغوا ساختن . (آنندراج ).